اخبار

خاک را به هنر کیمیا می‌کنند / دهکده هنر کوزه‌گری ایران

اینجا سرزمین هنر کوزه گری است. کوزه‌گرانی که دست در گِل، آب در خاک، پای در چرخ و چشم در کوره، کوزه‌ها می‌سازند و اسباب هنرورزی فراهم!

– محمدامین خوش‌نیت: اینجا کارگاه کوزه‌گری است. جایی که ناخودآگاه یاد آن رباعی عارفانه و پر رمز و راز و معروف خیام نیشابوری می‌افتی که:

در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش

دیدم دو هزار کوزه، گویا و خموش

ناگاه یکی کوزه برآورد خروش

کو کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه فروش

شعری کوتاه که حاوی معانی عمیق و راوی اسرار عظیم آفرینش است. فانی بودن دنیا به عینه به تصویر کشیده می‌شود و چرخ‌های دوار آن، قدرت خالق جهان را دیگر بار پیش رخ تماشاگران متذکر می‌شود.

اینجا «کوزه کنان» است، مهد هنر و خلاقیت و کارآفرینی آذربایجان. جایی که در آن خر۸ در گرو عشق می‌نهند و بی‌ادعا، گلستانی از گل و ریحان و سنبل به عرصه هنر هدیه می‌کنند.

از خاک بی‌ارزش و آب جاری و روان، زلال حقیقت را به منظر چشم هر ناظری میهمان می‌کنند و از گردش چرخ «کوزه‌گری» چرخ گردون را به بازی می‌گیرند تا از میان این چرخ و خاک و آب، نانی به کف آرند و به غفلت نخورند.

اینجا سرزمین هنر کوزه‌گری است، کوزه‌گرانی که دست در دست، آب در خاک، پای در چرخ و چشم در کوره، کوزه‌ها می‌سازند و اسباب هنرورزی فراهم!

علاقه و ناگفته‌های دل خویش را همچون نقاش بر روی خاک و گِل پیاده می‌کنند. احساسات پاک و خالصانه خویش را نه با قلم بر روی لوح و دفتر که بر روی «گِل» می‌نویسند، نوشته‌ای ماندگار و آنگاه نقش‌ها و رنگ‌ها می‌زنند این مصنوعات خاکی و گلی را و چنان ذوق به خرج می‌دهند که هنرمندان چینی‌ساز کشور چین و ماچین را نیز به تحیر وامی‌دارند.

اگر آنها در کارخانه‌ها و کارگاه‌‌های بزرگ و مجهز با دستگاه‌ها و امکانات بسیار و با استفاده از رایانه و تکنولوژی مدرن روز، دل اشراف‌زادگان را می‌برند، اینجا در این «دهکده هنر کوزه‌گری ایران»دل هر بیننده، از فقیر و شهیر گرفته تا صغیر و کبیر را می‌ربایند و از ضمیر زلال و خمیر تلاش، معاش خویش می‌چینند.

به‌راستی که این کوزه‌گران بی‌ادعا، آن شعر کهن را به فصاحت چنین زمزمه می‌کنند که: هنر نزد ایرانیان است و بس!

*کوزه کنان، هنرکده سفالین ایران

از تبریز که به مقصد شهر تسوج در شمال‌غرب ایران حرکت می‌کنید، 30 کیلومتر مانده به تسوج و در فاصله 6 کیلومتری شهر شبستر، چشمه جوشان و فرح‌افزایی وجود دارد که خستگی از چهره مسافران می‌زداید و به نیکی به پیشباز مهمانان می‌رود.

از آب زلال چشمه همیشه جاری «قره کهریز» آبی بر صورت می‌زنی و از آن جرعه‌ای می‌نوشی، آنگاه سر را بلند می‌کنی و در این لحظه سرشار از شادمانی، چشمانت «صنایع‌دستی» چیده شده در اطراف این چشمه را میزبان می‌شود که تو را برای لحظاتی به عالم خاطرات و رویاهای شیرین پرواز می‌دهد.

ابتدا تعجب می‌کنی که این مجسمه‌های هنرمندانه، نقش‌های زیبا و رنگ‌های دل‌انگیز چگونه در این حاشیه جاده سر برآورده‌اند، اما چون به میان آن نقش‌ها و رنگ‌ها می‌روی، دامن دامن گل و ریحان خوشبوی باغ هنر ایرانی و آذربایجانی را می‌بینی که به دست کوزه‌گران هنرمند آذربایجان، چنین زیبا، شعر خلاقیت و تصنیف «بودن» سروده‌اند. اینجا «هنرکده کوزه‌گری ایران» است. کوزه کنان!

زادگاه صاحب خانه مشروطیت تبریز

شهر کوچکی که تا دیروز روستائی بود بی‌نام و نشان و اگر نشان داشت به مدد نام «حاج مهدی کوزه‌کنانی» معروف به ابوالملّه، مالک و صاحبخانه مشروطیت در خیابان راسته کوچه تبریز بود که بعدها خانه‌اش به ستاد فرماندهی مبارزان و مشروطه‌طلبان و به ویژه ستارخان (سردار ملی) و باقرخان (سالار ملی) مبدل گشت. همان مبارزی که خانه زیبا و دلباز خویش را در اختیار مبارزان قرار داد. خانه او هم اکنون به یکی از موزه‌های زیبا و جاودانه تبریز تبدیل شده است.

«کوزه‌کنان» جمعیت زیادی ندارد. از مظاهر و مزایای شهر و شهرنشینی هم چندان بهره‌ای نبرده اما در عالم هنر، اسم و رسمی برای خود دست و پا کرده است. البته اگر کپی‌کاران چینی و برخی از فرصت‌طلبان و سودجویان داخلی بگذارند!

از قدیم‌الایام مردمانش با خاک رس و اندکی آب بر روی چرخ کوچک گردون، نمایش عشق بازی راه می‌اندازند و اپرای مهربانی اجرا می‌کنند.

سمفونی زیبای طبیعت را بر روی سِن «خاک و کوزه» به نوا در می‌آورند و با قلم ذوق و بر لوح خاک، شعر مهر می‌سرآیند، سِحر «سیر جهان» می‌کنند و نرد عشق می‌بازند. آنگاه از سر صدق و صفا، محصولات هنری خویش را به اطراف «قره کهریز» می‌آورند تا هم خود به نانی برسند و هم هنر سفالگری را مهمان چشمان خسته مسافران کنند.

سالهاست، مردمان و ساکنان این شهر کوچک و روستاهای اطراف، نان خویش را به عرق جبین هنرمندانه و از اختلاط آب و خاک و از تنور چرخ کوزه‌گری در می‌آورند. سال‌ها پیش شغل و مشغله اصلی مردمانش کوزه‌گری بود.

هر چند که با نفوذ صنایع چینی، مسی و کریستالی، رونق بازار و کسب و کارشان به رکود گرایید و آنها به شغل‌های دیگری روی آوردند. البته کوزه‌گری تنها عنوان است وگرنه از گلدان‌های بزرگ و کوچک گرفته تا قلک‌های کودکانه و دلفریب، مجسمه‌های رنگی ساخته شده از گل و رس ( و نه چینی گرانقیمت!) حاصل تلاش هنرمندانه آنهاست. به هر حال همه این محصولات حول محور نام «کوزه» و کوزه‌گری می‌چرخد.

در سال‌های دور، آن زمان که محصولات پلاستیکی و فرآورده‌های نفتی و شیشه‌ای و پتروشیمی پا به عرصه وجود ننهاده بود، کوزه‌ای پر از آب زلال و خنک، همیشه همراه کشاورزان، دامداران، چوپانان و خانواده‌ها بود.

خاک رس و کوزه‌های سفالی، به‌خاطر ویژگی خاصی که داشته و دارند، تا مدت‌ها آب را خنک و تمیز نگه می‌دارند، بنابراین کوزه، نماد صافی و صداقت و لطافت است.

اشتغال 50 کوزه‌گر در ۳۵ کارگاه

کارگاه‌های کوچک و بزرگ بسیاری در این منطقه از آذربایجان‌شرقی به وجود آمده و فعالیت می‌کنند. هر چند که چند سالی است عرضه محصولات سایر شهرها و سفالینه‌هایی که اغلب از هنر ایرانی عاری بوده و جز رنگ و لعابی فریبکارانه بیش نیستند، آثار اصیل و ماندگار «کوزه کنان» را تهدید می‌کنند.

«کوزه کنان»، اکنون نزدیک به ۶ هزار نفر جمعیت دارد. در حال حاضر این شهر کوچک ۳۵ کارگاه سفالگری را که در هر کدام حداقل 4-3 نفر مشغول کار هستند در دل خود جای داده است. به عبارت دیگر نزدیک به 100 خانوار این شهر از طریق کوزه‌گری امرار معاش می‌کنند.

این تعداد البته غیر از آمار افرادی است که به صورت مستقیم و غیرمستقیم در زمینه‌های مرتبط این هنر از قبیل: حمل و نقل خاک، جابه‌جایی محصولات تولید شده، ساخت و اداره کوره‌ها، فروش، خدمات و … فعالیت می‌‌کنند.

به گفته امامعلی معتمد کوزه کنان، مدیرعامل تعاونی سفالگران کوزه کنان در حال حاضر دو شرکت تعاونی، شاغلان این رشته را تحت پوشش حمایتی خود دارد.

به گفته وی، در حال حاضر 2 شرکت تعاونی، شاغلان این رشته را تحت پوشش حمایتی خود دارد.

از او در مورد سابقه و تاریخچه ساخت کوزه و سفال در این منطقه پرسیدیم. به اعتقاد وی، ریشه حرفه و هنر سفالگری به دوران پیش از اسلام و حتی زمان حضرت نوح پیامبر (ع ) برمی‌گردد، چرا که به گواه مورخان آن حضرت نیز از کوزه‌های سفالین و لوازم ساخته شده از خاک رس و سفال استفاده می‌کرد.

ضمن آنکه کشف اشیاء باستانی و تاریخی سفالین در این منطقه و یا سایر نقاط کشور، به خوبی ثابت کرده است که خاستگاه این هنر نزد ایرانیان است. همچنان که «کاریز» یا کهریز (قنات) از ابتکارات و ابداعات ایرانیان در طول تاریخ بوده و تمدن‌های اصیل ایرانی نیز در کنار این کاریزها شکل گرفته‌اند.

وجود دو نقطه مسکونی در این منطقه به نام‌های «آق کهریز» و «قره کهریز» گواه این مدعاست. به هر حال در این نکته که صنعت کوزه‌گری در ایران و در حاشیه کاریزها شکل گرفته تردیدی نیست. هر چند که رونق صنعت حمل و نقل به همان اندازه که باعث رونق حرفه کوزه‌گری شده، اصالت آن را نیز تهدید کرده است.

شهردار کوزه کنان نیز ضمن انتقاد از بی‌توجهی مسوولان به صنعت سفال می‌گوید: از سال ۹۶ دهکده توریستی «کوزه کنان» با رویکرد احیای سفال «کوزه کنان» مطرح و برخی امور آن توسط شهرداری انجام گرفته ولی بی‌توجهی مسوولان استانی تحقق کامل این امر را با مشکل مواجه ساخته است.

جهانپور با بیان اینکه شهروندان این شهر معمولا 6 ماه به امر کشاورزی مشغول می‌شوند و 6 ماه دیگر سال را در امر سفال فعالیت می‌کنند، می‌گوید: اخیرا ۷۵ خانم دوره میناکاری سفال را گذرانده و آماده کار در صنعت سفال این شهر هستند.

شهردار کوزه کنان به ابداعات و نوآوری‌های تعدادی از جوانان این شهر در زمینه طراحی کوره سفال‌پزی در قالب دانش بنیان اشاره کرده و می‌گوید: تولید کاپ ورزشی سفالی برای منطقه ما مایه افتخار است.

وی، وجود آب و خاک مرغوب «کوزه کنان» را عامل شناخته شدن این شهر به عنوان قطب سفالگری استان دانست و گفت: وجود آب انبار قدیمی و تاریخی در «کوزه کنان» بهترین مکان برای ایجاد موزه سفال است

سایه شوم سفالینه‌های رنگین بر سر هنر اصیل «کوزه کنان»

صنایع خوش آب و رنگ شهرهای دیگر که نه بر پایه خلاقیت و اصالت که بر محور تقلید و کپی‌برداری و تولید انبوه با استفاده از ماشین‌آلات مدرن شکل گرفته، اکنون عرصه را بر تولیدات ساکنان این شهر کوچک تنگ کرده است.

همین تولید انبوه سبب شده تا محصولات استان‌های دیگر کشور -از جمله همدان- سر از اینجا در آورند. البته حضور صرف محصولات هنری در نقاط مختلف شهری به خودی خود اشکالی ندارد اما اگر این حضور غیرمنطقی میهمان ناخوانده، هنر میزبان را مورد تهدید قرار دهد، اوضاع نگران‌کننده می شود و خود به چشم خویشتن اطمینان خواهید یافت که:

قلندران حقیقت به نیم جو نخرند

قبای اطلس آن کس که از هنر عاری است!

اکنون «کوزه کنان» و «قره کهریز» برای همه رهگذران جاده با صفای تبریز تا تسوج و ارومیه، نماد زیبائی صادقانه، خلاقیت جاودانه و دارای محصولاتی منصفانه از نظر قیمت است. اگر نمی‌توانید صنایع‌دستی گرانقیمت ساخته شده از چینی را بخرید اما دل به زیبائی و اصالت سپرده‌اید، حتماً به «قره‌کهریز» و «کوزه‌کنان» سری بزنید.

و وقتی از این فضای دل‌انگیز دور می‌شوید، بار دیگر این شعر ملکه ذهن هر مسافری خواهد شد که:

عاقبت خاک گل کوزه‌گران خواهیم شد!

//فارس

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا