کابوس تورم تا کجا ادامه دارد؟
آثار هولناک تورم تا آنجا است که براساس پژوهشهای اخیر؛ دلیل اصلی ناامیدی، نبود چشم انداز و ناهنجاریهای اخلاقی در میان جوانان، اقتصاد تورم زده کشور بوده است.
ناپایداری اقتصادی، وجود فضای کشنده عدم قطعیت، تحت فشار قرار گرفتن بخش آسیبپذیر زیر چرخهای تورم و افزایش شدید و غیرقابل قبول فاصله طبقاتی از آثار این مصیبت مزمن اقتصاد ایران است.
در همه برنامههای توسعه پس از انقلاب، نرخ تورم بهصورت دقیق هدفگذاری شده اما بهجز یک برنامه توسعه، در سایر برنامهها، هدف برنامهنویسان محقق نشده و نتیجه اینکه عملاً زندگی نرمال و قابل برنامهریزی از عموم ایرانیان سلب شده است.
تعبیر جان مینارد کینز در این زمینه عبرت آموز است. او میگوید: برای آنکه ارکان اخلاقی یک جامعه را منهدم کنید چند سال به آن تورم بدهید. در این حالت کشور از فضایل اخلاقی تهی میشود.
شاید بسیاری از رذایل اخلاقی جامعه ما مانند حرص ثروت اندوزی به هر قیمتی، طمعکاری و احتکار خرد و کلان از هول تورم ناشی میشود. اما این کابوس تا کجا با ما همراه است؟
چرا اکثر کشورهای جهان عملاً به تورم تک رقمی رسیده اند و ایران هنوز درگیر نحسی تورم است؟ این مهم را میتوان در دو فراز بررسی کرد؛ نخست اینکه ریشههای اصلی ایجاد تورم در کشور کدام است؟ و چرا ابزارهای مهار تورم و تثبیت اقتصادی در کشور ما کارآمدی ندارند؟
معضل ساختاری بودجه ریزیاکنون که بحث ارایه لایحه بودجه ۱۴۰۰ داغ است و بسیاری بر تورم زا بودن آن تاکید دارند، باید نکتهای را به عنوان مشکل ساختاری و مزمن بودجه در کشور اشاره کرد. بودجهریزی در کشور ما به جای آنکه بر اهداف و عملکرد تاکید کند؛ به صورت افزایشی تدوین میشود.
این موضوع سبب میشود تا اقلام مصرفی و هزینهای بودجه به صورت مداوم و از طریق روال تجمیع اقلام بودجهای افزایش پیدا کنند؛ این در حالی است که در بخش درآمدی امکان افزایش به صورت بخشنامهای وجود ندارد.
از این رو در بودجه ما با هزینههای قطعی و درآمدهای احتمالی روبرو هستیم. عدم تحقق درآمدهای مورد نظر دولت و شکاف میان درآمد و هزینهها موجب میشود تا دولت به سمت تامین کسری خود از روشهایی مانند استقراض از سیستم بانکی حرکت کند که این روشها نیز منجر به طوفان نقدینگی میشود و بر آتش تورم میدمد.
در سایر کشورها به دلیل وجود بازارهای عمیق مالی و امکان تامین مالی دولت از طریق انتشار اوراق و از سوی دیگر نظام هوشمند مالیاتی برای صفر کردن فرار مالیاتی و تکیه دولت بر درآمد مالیاتی؛ کسری بودجه میتواند باعث تحرک اقتصادی شود.
به همین دلیل در ایران به دلایل مختلف ساختاری و رویهای؛ کسری بودجه به سرعت پولی شده و این میتواند سیلاب نقدینگی و تورم را بدنبال بیاورد.
بانکداری ناتراز و غیرحرفهایتقریبا در چند ده سال اخیر همه بر ضرورت اصلاح نظام بانکی تاکید داشتهاند و ناترازی بانکها و آثار آن بر خلق نقدینگی بدون پشتوانه تاکید داشتهاند. بنابراین عمده مواضع و بحثها محدود به موضعگیریهای تند در این زمینه شده و به اصلاحات حرفهای در این راستا منجر نشده است. روسیه بعد از بحران کریمه و سقوط قیمت نفت با تورم دورقمی و سقوط روبل مواجه شد.
خانم «اولویرا نابیولینا» رییس کل یانک مرکزی با سیاستگذاری قدرتمندانه خود ضمن تعیین تکلیف بانکهای ناکارآمد؛ پاکسازی ترازنامه بانکها و توازن بخشی به آنها را آغاز کرد و توانست روسیه را از امواج بلند تورم و عدم قطعیت اقتصادی عبور دهد.
موضوعی که باید بهصورت جدی از سوی سیاستگذاران اقتصادی کشور پیگیری شود. این امر در ماههای اخیر قاطعانه از سوی بانک مرکزی آغاز شده و امید می رود که به اهداف مورد نظر دست یابد.
نااطمینانیهای وسیع محیط بینالمللیقبول کنیم یا نه، یکی از عوامل مهم تاثیر گذار بر تورم انتظاری کشور وجود فضای ابهام در تعاملات بینالمللی است. بهنظر میرسد موضوعی که باید در فضای جدید پیش آمده در فضای بینالمللی مورد اهتمام قرار گیرد؛ جلوگیری از ورود تنش و ابهام ناشی از روابط متزلزل با کشورهای منطقهای و فرا منظقهای است. از سوی دیگر عدم دسترسی به منابع مالی بینالمللی خود یکی از عوامل مهم برای تولید اضطراب عمومی و بهرهوری کاهنده اقتصادی است.
استفاده از ابزار بارها شکست خورده دستکاری قیمتهادولتهای ایران در مواجهه با آثار تورم که در گرانیها تجلی پیدا میکند؛ به سراغ دستکاری در قیمتها و قیمتگذاری دستوری میروند اما این سیاست نه در ایران بلکه در هیچ کجای دنیا به نتیجه نمی رسد و تنها تورم را عمیقتر و ماندگارتر میکند.
فهم نادرست سیاستگذاران از ریشههای تورم باعث میشود تا در چند ده سال اخیر اولین سیاست مواجهه با تورم دخالتهای دولت در قالب قیمتگذاری بوده که هیچگاه اثرگذار نبوده و موجب اتلاف وسیع منابع ملی شده است.
تاخیر در استفاده از عملیات بازار بازاستفاده از عملیات بازار باز بهعنوان یکی از ابزارهای محوری بانکهای مرکزی جهت تاثیرگذاری در بازار پول؛ به دلایل مختلف مانند ترس از انباشت بدهی دولت، پیچیدگیهای عملیاتی و برخی شبهات؛ در ایران مورد استفاده قرار نگرفته است.
در این شیوه بانک مرکزی اوراق بهادار عمومی را به منظور ایجاد کف و سقف مناسب نرخ در بازار پولی و مدیریت پایه پولی خرید و فروش می نماید. بطور کلی خرید اوراق به سیستم بانکی نقدینگی تزریق نموده و فروش آنها نقدینگی در دسترس را کاهش میدهد.
از این طریق بانک مرکزی ضمن کنترل کردن بازه نرخ سود اوراق در محدوده بهینه، از ایجاد بازار کاذب جذب سپرده به هر قیمتی از سوی بانکها جلوگیری کرده و با خرید و فروش هوشمندانه ضمن ایجاد تعادل در بازار بین بانکی وکنترل حجم نقدینگی، محدوده مطلوب نرخ بهره کوتاه مدت را معین میکند.
در حال حاضر عمده کشورهای دنیا دیگر پدیده ای بهعنوان تورم بیشتر از پنج درصد را پشت سرگذاشتهاند و به هنر و فن کنترل تورم دست یافته اند. این توان برای کشورما نیز امکان پذیر است در صورتی که ریشههای تورم را بفهمیم و از ابزارهای کنترل آن بهره بگیریم.