اخبار

فلسفه در فضا

فیلم سینمایی جاذبه که در سال 2013 ساخته شد، داستان دو فضانورد در ایستگاه فضایی بین المللی است که نقش های آنان را جورج کلونی و ساندرا بولاک بر عهده دارند.
در یکی از راهپیمایی های فضایی، این دو برای تعمیر تلسکوپ فضایی هابل از ایستگاه خارج می شوند اما پس از مدتی با یک پیام اضطراری مواجه می شوند که از زمین برای آنها مخابره می شود. پیام این است که یکی از ماهواره های جاسوسی روسیه منهدم شده و قطعات آن با سرعت زیادی به سمت آنان در حال حرکت هستند. در این وضعیت ناگوار اتفاقات زیادی می افتد که باعث می شود تنها یکی از این فضانوردان به سلامت به زمین بازگردد. اما در یکی از صحنه های این فیلم، مت کوالسکی با بازی جورج کلونی به دلیل از کار افتادن تجهیزات پیشرانی که به او متصل بوده در فضا رها شده است. او تا زمانی که اکسیژن دارد می تواند زنده بماند و تا همچنین تا زمانی که حالت شناوری اش او را چندان دور از دسترس نکرده باشد، ارتباط رادیویی اش با رایان استون با بازی ساندرا بولاک برقرار است.
او که مرگش حتمی و البته غریب و دردناک است، در آخرین باری که صدایش شنیده می شود، موقعیت خود نسبت به کره زمین را شرح می دهد و می گوید: «من الان دارم چیزی را می بینم که هیچ کسی نمی بیند. طلوع خورشید روی رودخانه گنگ!» زاویه دید افراد نسبت به اشیا، چیزها، وقایع، مناظر و رویدادها یکی از چیزهایی است که فیلسوف را از دیگران جدا می کند. فیلسوف همان چیزی را می بیند که بقیه می بینند اما از جایی می بیند که کسی نمی بیند! این مفهوم در گزاره های مختلف به شیوه های مختلف آمده است: در آستانه ایستادن، روی شانه غولان ایستادن و … همین ایستادن در جای متفاوت است که ابوعلی سینا را از ابوسعید ابوالخیر متمایز می کند. ابوعلی نظر به خرد دارد و روی زمین راه می رود. اما ابوسعید نظر به روح دارد و روی آب راه می رود!
اما آیا فیلسوفان …

تی نیوز

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا