مسیر پرپیچ و خمی که بانوی بوکانی از نهضت تا مطب طی کرد
مسیر پرپیچ و خمی که بانوی بوکانی از نهضت تا مطب طی کرداول شهریورماه، همزمان با زاد روز بوعلی سینا، به پاس تألیفات و خدمات این دانشمند پرآوازه به علوم پزشکی و فعالیت وی در این رشته و تجلیل از پزشکان، روز پزشک نامگذاری شدهاست؛ همین مناسبت بهانه بسیار خوبی بود که به سراغ یکی از پزشکان کشورمان بروم که راه تحصیل و قبولی در رشته پزشکی برای وی بسیار ناهموارتر از سایر پزشکان بوده است.
خانم دکتر “مدینه ارژنگی” یکی از پزشکان کشور است که خواندن و نوشتن را متفاوت از بقیه همصنفان خود از طریق نهضت سوادآموزی شروع کرد و بخشی از تحصیلات دوران راهنمایی و متوسطه را به صورت متفرقه (از راه دور) خوانده و در کنکور سراسری سال ۱۳۷۶ در رشته پزشکی دانشگاه ارومیه قبول شده است.
وی اینک ۱۶ سال است در شهرهای مختلف آذربایجانغربی از جمله ارومیه، شاهیندژ و بوکان مشغول طبابت بوده و مطب پزشکی وی اکنون در یکی از محلات بوکان در جنوب آذربایجانغربی قرار دارد و به بیماران این شهرستان خدمات پزشکی ارایه میدهد.
خبرگزاری ایرنا دفتر مهاباد به بهانه روز پزشک در مصاحبهای با این بانوی موفق کشورمان در خصوص راه پر فراز و نشیب پزشک شدن دیداری با این پزشک و طبیب سختکوش انجام داده است.
در بعداز ظهر گرم یک روز تابستانی از میان کوچه پس کوچههای شهر بوکان به خیابان “سردار عزیزخان مکری” این شهر که رسیدم، تابلوی سفیدی که نوشتههای به رنگ آبی داشت، از دور نمایان بود و مطب خانم دکتر در طبقه دوم ساختمان قرار داشت.
در سالن انتظار مطب خانم دکتر چند نفری نشسته بودند و از خانمهای جوان تا زنان میانسان دیده میشد که تعدادی با هم در حال صحبت و برخی نیز در حال خواندن مجله و بروشورها بودند و من نیز به جمع اضافه شدم.
تعدادی از بیماران از شهرهای همجوار برای مداوا به مطب خانم دکتر آمده و به خاطر دوری راه کمی زودتر در مطب حاضر شده و برخی نیز از داخل شهر بوکان مراجعه کرده بودند.
منشی خانم دکتر با دیدن من از جایش بلند شد و گفت: امروز خانم دکتر قرار است کمی زودتر بیاید اما اگر کمی صبر کنید راهش نزدیک است چند دقیقه دیگر میآید.
هنوز حرفهای خانم منشی به پایان نرسیده بود که صدای زنگ کم رمقی شنیده شد و ظاهرا” خانم دکتر به اتاق رسیده بود، خانم منشی به آرامی به سمت در مطب رفت و بعد از وقفهای کوتاه من را به اتاق خانم دکتر راهنمایی کرد.
دکتر “ارژنگی”به خاطر شرایط کرونایی ماسک بر روی صورت داشت و بدون فوت وقت پس از تبریک روز پزشک مصاحبه را با خانم دکتر شروع کردم.
ایرنا: خودتان را برای مخاطبان ایرنا بیشتر معرفی کنید؟
مدینه ارژنگی متولد سال ۱۳۵۶ در روستای “میرزا نظام” شهرستان میاندوآب هستم و هر چند پس از آنکه به هفت سالگی رسیدم در روستای ما هم مانند سایر روستاهای این منطقه مدرسه دایر شده بود اما خانوادهام (پدرم) با رفتن من به مدرسه مخالفت میکردند.
هر چند شور و اشتیاق مدرسه رفتن در سرداشتم اما به خاطر مخالفت خانوادهام در آن دوران نتوانستم همراه با هم سن و سالان خودم به مدرسه بروم تا اینکه در همان سالها اتفاق مهمی برای خانواده من پیش آمد و به شهر بوکان مهاجرت کردیم.
وقتی که ۹ سال سن داشتم مخفیانه و بدون اجازه پدرم در کلاس نهضت سوادآموزی نامنویسی کردم
خانوادهام در شهر بوکان در محله پشت “مسجدسیفی” این شهر ساکن شدند و در نزدیکی خانه ما کلاس نهضت سوادآموزی دایر شده بود و آن زمان من ۹ ساله بودم و مخفیانه در کلاس نهضت نام نویسی کردم.
از طرفی باید کاری میکردم که پدرم از رفتن من به کلاس نهضت با خبر نمیشد و از طرفی دیگر چون ۹ ساله بودم در کلاس نهضت نمیتوانستم پذیرش شوم اما با اصرار خودم و کمک آموزشیار نهضت در سال ۱۳۶۵ وارد کلاس نهضت شدم.
پس از گذشت حدود یک ماه اداره نهضت سوادآموزی با حضور من هم در این دوره موافقت کرد و توانستنم در یک دوره پنج ماه مرحله مقدماتی نهضت را به پایان برسانم و راهی دوره تکمیلی شدم.
البته در آن زمان همراه دیگر اعضای خانواده قالیباقی هم میکردم و شبها و زمان استراحت بقیه اعضا به درسخواندن مشغول میشدم و مشقها را انجام میدادم.
دوره تکمیلی را نیز با توجه به علاقهی زیادی که به آموختن داشتم، با موفقیت به پایان رساندم اما در آن دوران در نهضت سوادآموزی مقطع بالاتری وجود نداشت و باید خود را برای مدارس روزانه آماده میکردم.
ایرنا: چگونه وارد مدارس روزانه شدید؟
پس از مدتی آزمون پنجم شبانه برگزار شد و قبول شدگان این آزمون میتوانستند به عنوان دانشآموز پایه اول راهنمایی وارد مدارس روزانه شوند و من هم با قبولی در این آزمون توانستم به مدارس روزانه راه پیدا کنم.
اول دبیرستان همکلاس برادر کوچکم همکلاس بودم و او هر درسی را که در مدرسه میخواند در خانه برای تکرار میکرد
اما پس از اتمام کلاس اول راهنمایی دوباره خانوادهام اجازه رفتن به مدرسه را به من ندادند و ۲ پایه دوم و سوم راهنمایی را به صورت متفرقه (غیرحضوری) به پایان رساندم و پایه اول متوسطه (اول دبیرستان) که با برادر کوچکم همکلاس بودم، در خانه و بدون حضور در کلاس درس به صورت متفرقه خواندم و در امتحانان این پایه نیز قبول شدم.
با وساطت دوستان و بزرگان فامیل توانستم اجازه ادامه تحصیل را از پدرم بگیرم و با هزاران شور و اشتیاق در رشته تجربی وارد دبیرستان شدم و توانستم در خرداد سال ۱۳۷۶مدرک دیپلم این رشته را اخذ کنم و در همان سال در آزمون سراسری شرکت کردم.
ایرنا: در کنکور چه رتبهای کسب کردید و کدام دانشگاه قبول شدید؟
در سال ۱۳۷۶ که دیپلم گرفتم در کنکور سراسری همان سال شرکت کردم و توانستم رتبه ۵۷۸ رشته تجربی منطقه دوم را کسب کنم و پس از اعلام نتایج کنکور سراسری در رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه قبول شدم.
قبولی در این رشته برایم مانند یک آرزوی دست نیافتنی بود و که با همت و تلاشم زیادی به آن دست یافته بودم و با هزاران امید و آرزو راهی دانشگاه علوم پزشکی شدم؛ در سال ۱۳۸۳ به عنوان پزشک عمومی وارد مرحله طرح شدم.
دوران طرح را در شهرهای مختلفی از جمله شاهیندژ، ارومیه و بوکان سپری کردم و اکنون ۱۶ سال است که به طبابت مشغول هستم.
در این مدت درچندین دوره تخصصی “پوست و مو” در تهران شرکت کردم و خدمات پزشکی در این زمینه را نیز به بیماران ارایه میدهم اما به خاطر مشکلات زندگی نتوانستم تاکنون دوره تخصصی را ادامه دهم.
ایرنا: زندگی به عنوان یک پزشک چه سختیهایی دارد؟
زندگی هر فردی دارای فراز و نشیبهایی است و زندگی پزشکان هم از این قاعده مستثنی نیستند در سال ۱۳۸۰ در همان دوران دانشجویی ازدواج کردم و همسرم هم پزشک داروساز است.
به همراه همسرم با توجه به اینکه شغلهای نزدیک به هم داریم توانستیم همدیگر را بیشتر درک کنیم و علاوه بر کار و طبابت زندگی خوبی را در کنار فرزندانمان سپری کنیم و اکنون حاصل ۱۹ سال زندگی مشترک ما یک پسر ۱۶ ساله و یک دختر چهار ساله است.
ایرنا: کرونا چه تاثیر به کار و زندگی شما داشته است؟
این ویروس زندگی تمام اقشار جامعه را تحت تاثیر قرار داده به طبع آن زندگی پزشکان را نیز متاثر کرده است و در سالهای گذشته علاوه بر مطب در مراکز بهداشت شهری هم فعالیت میکردم اما امسال فعالیت پزشکی را تنها به مطلب منوط کردم.
با شیوع کرونا همانند سایر پزشکان، مطب من هم تعطیل بود و اکنون هم با رعایت پروتکلهای بهداشتی بیماران را ویزیت میکنم و برای جلوگیری از ازدحام بیماران، مراجعه کنندگان را در فاصله زمانی ویزیت میکنم.
وی در پایان روز پزشک را همه پزشکان کشور و بویژه پزشکانی که در این روزهای کرونایی به عنوان مدافعان سلامت جامعه در این عرصه فعالیت میکنند تبریک گفت و ابراز امیدواری کرد که با همکاری مردم و تلاش پزشکان و پرستاران بتوانیم تا دستیافتن به واکسن و درمانی موثر برای این بیماری از خود و عزیزانمان بیشتر مراقبت کنیم.
به خاطر حضور تعدادی از بیماران که در سالن انتظار نشسته بودند مصاحبه را با خانم دکتر کوتاهتر از مصاحبههای معمول انجام دادم و در حالی که هنوز به سختیهای که وی در راه تحصیل و موفقیت در رشته پزشکی کشیده بود، فکر میکردم از مطب خارج شدم.
دکتر “ارژنگی” نمونه بارزی از انسانهایی است که با تلاش و ممارست زیادی توانسته از فردی که سواد خواندن و نوشتن نداشت اکنون به انسان موفقی برای خود و جامعهاش تبدیل شود و راه سخت رفتن به مکتب تا مطب پزشکی را با گامها استوار پیموده است.