اخبار

اصلاح قانون اساسی-تعامل جریان‌ها؛ دو نیاز امروز

اصلاح قانون اساسی-تعامل جریان‌ها؛ دو نیاز امروز
نامه اخیر آقای خوئینی‌ها در بستر جامعه بازتاب گوناگونی در پی داشت به‌عنوان یک عضو جامعه روحانیت که از ایشان شناخت کافی دارید این واکنش ها و ریشه این بداخلاقی‌ها را از چه می‌دانید؟
اشکال و نقد اساسی که به دولت دوازدهم وارد است این بوده که دولت در حال حاضر سخنگو دارد اما پاسخگو ندارد، با نگاهی که به روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف می‌اندازیم می‌بینیم افرادی که خود را دارای رسانه یا اصحاب رسانه به حساب می‌آورند هر آنچه را که مطابق نظر جریان خاص و به عبارتی مخالف دولت به حساب می‌آید به دور از اخلاق حرفه‌ای بوده در جهت تخریب دولت به کار می‌برند ولی در مقابل دولت در جهت روشن شدن افکار عمومی و یا مقابله کردن با این نوع هجمه‌ها بر نمی‌آید و چیزی که در خروجی کار می‌بینیم این است که با استفاده ابزاری از رسانه در جهت تخریب دولت گام برداشته می‌شود. وقتی این رسانه‌ها در خصوص نقدها و یا موارد پیش آمده چه درصورتی که این نقد‌ها و موضوعات صحت داشته یا نداشته باشد یا موضوعات محرمانه یا غیرمحرمانه باشد، جایگاه و شخصی وجود ندارد که به‌ آنها پاسخ داده و یا در مقابل آنها واکنش نشان دهد. در این صورت شاهد هستیم که هر حرف و سخنی که مطرح می‌شود باعث ایجاد تنش و ابهاماتی می‌شود. یکی دیگر از موضوعاتی که در جامعه نمود پیدا کرده است عدم وجود ارتباط دوطرفه و سازنده است. به‌طور نمونه نامه اخیر آقای خوئینی‌ها که اخیرا در جامعه بازتاب وسیع داشته مطرح شده است، اما چرا این نامه اینگونه بازتابی را در پی داشته است ریشه در عدم همان سازوکار برای ارتباط است. زیرا ایشان نمی‌توانستند این نامه را محرمانه یا در خود مجمع روحانیون بنشیند و در صندلی خود تکیه داده و آن را مطرح و نظر خود را بیان کنند. لذا راهی وجود نداشت جز اینکه این نامه را که نظر ایشان و شاید خیلی از عزیزان بود بیان کنند. بنده به شخصه به این نتیجه رسیده‌ام که نباید تمام گره‌های موجود در جامعه را با دندان باز کرد و همواره نیاز است گره‌های موجود را با دست گره‌گشایی کرد. هرچند در مواقعی وقتی باز کردن آن سخت می‌شود دندان نیز به کار نمی‌آید و کــار به چـاقو می‌رسد و این موضوع برای جامعه تبعات و هزینه‌هایی را شامل می‌شود اما نباید گذاشت تا کار به آنجا برسد. معضلات کشور و مشکلاتی که در حال حاضر گریبانگیر مردم و جامعه شده به‌دلیل نبود ارتباط منسجم و درست است. برای درک بهتر موضوع از آقایان می‌پرسم که آیا بازار به‌عنوان بخشی از جامعه و اهالی آن در پیروزی انقلاب نقش نداشته‌اند؟ چر اکنون سه قوه موجود در کشور پای سخنان آنها نمی‌نشیند و به‌صورت مستقیم با آنها به گفت‌وگو نمی‌پردازد؟ چرا علت افزایش نرخ کالا‌ها را با آنها در میان نمی‌گذارند تا با شنیدن نظرات اصناف در این مورد برای مهار قیمت‌ها چاره‌اندیشی کنند. از این دست مثال‌ها در بخش‌های اقتصادی و سیاسی مختلف بسیار است که می‌توان به آن اشاره کرد. با یک بررسی ساده از فضای حاکم در جامعه می‌توان به این نتیجه رسید که اصلی‌ترین چالش و معضل ما در جامعه این است که به‌دلیل نبود ارتباط نمی‌آییم در جلسات غیرعلنی و محرمانه موضوعات و مشکلات را مطرح نماییم و با طرح آنها راه درمان را پیدا کنیم. نداشتن ارتباط و همین گفتمان آسیب‌های جدی را بر پیکره کشور وارد کرده و دست آخر به جنجال و دعوا و فریاد ختم می‌شود.
رفتار مجلس یازدهم را با توجه به این موضوع که مجلس در راس امور بوده آن هم با دولت در شرایط فعلی چگونه ارزیابی می‌نمایید؟
اعضای مجلس یازدهم در جلسه‌ای که با وزیر امور خارجه داشتند برخورد مناسبی را با رئیس دستگاه دیپلماسی نداشتند. بهتر بود آقای ظریف و نمایندگان در یک جلسه غیرعلنی همچون موضوع نفت و آقای زنگنه با همدیگر گفت‌و‌گو می‌کردند و نمایندگان از وزیر امور خارجه می‌خواستند در خصوص موضوعات دستگاه دیپلماسی به‌طور مثال برجام توضیحاتی را برای روشن‌تر شدن موضوع، اطلاع یافتن خودشان و رفع ابهامات بیان می‌کردند. در موضوع برجام این ایالات‌متحده بود که به‌عنوان یک عضو اصلی آن را نقض کرد و با اجبار و زور درصدد بوده و هست دیگر کشورها را نیز از این توافق خارج کند. چرا باید آقای ظریف را خائن و گناهکار خطاب کنند. از این نوع توافق‌ها در طول تاریخ و سپهر سیاسی کشور همواره وجود داشته است. به‌طور نمونه در خصوص قطعنامه 598 که امام از آن به‌عنوان نوشیدن جام زهر یاد کردند صحبت از انتخاب بین بدتر و بد بود و نه انتخاب خوب. داستان برجام هم از این جنس است، باید چنین موضوعاتی در جلسات علنی از روی صدق و صفا طرح شود، بنده به‌عنوان یک طلبه در جامعه روحانیت خواستار این موضوع شدم که شخصی از وزارت خارجه حاضر شود و در مورد آن توضیح ارائه نماید. شاهد بودیم که آقای مجید تخت‌روانچی در جلسه حاضر شدند و با صداقت عنوان کردند که آنچه که توانستند آن توافقی نبود که به‌دنبال آن بودند و شاهد بودیم که یک روحانی در آن جلسه در قامت مخالف و منتقد ظاهر نشد و نگفت که دستگاه دیپلماسی می‌توانست زور بزند و تلاش کند که این بشود یا نشود. باید بدانیم که معادلات بین‌المللی یک موضوع حقوقی نیست و چیزی که در آن وجود دارد موضوع داشتن قدرت است و هرکس که قدرتمندتر است حرف اول و آخر را می‌زند. موضوع سیاست در مرتبه بعدی است که باید با آن بازی کرد و در جهت ایفای نقش در جهت حفظ منافع ملی تلاش کرد. در چنین عرصه‌ای موضوع اخلاق در میان نیست، مگر کشور‌هایی که ما با آنها به این توافق رسیدیم نمی‌دانستند که ما چه می‌کنیم و به خوبی می‌دانســـتند کــه ما به‌دنبال بمــب اتم نیستیم و استفاده ما از این جریان در جهت استفاده صلاح‌آمیز از موضوع هسته‌ای است. دیـــدیم کــه کشورهای حاضر دنبال این معنا بودند که به ما بگویند بیایید تعهد بدهید که بمب اتم نخواهید ساخت. در حالی که آنها بهتر از خود ما می‌دانستند که هیچگاه به سمت این موضوع نخواهیم رفت و تمام برنامه‌های ما صلح‌آمیز است.
نامه سرگشاده برخی نمایندگان و طرح سوال یا استیضاح از رئیس جمهور را در شرایط فعلی چگونه ارزیابی می‌کنید؟
به‌نظر من می‌‌توان با ارتباط و در جلسات محرمانه خیلی از این موضوعات را حل نماییم و وقتی ارتباط نباشد مجبور هستیم که برای زدن حرف خود سمت نامه سرگشاده برویم در حالی که دیگر تاریخ مصرف چنین موضوعاتی گذشته و دوران آن به سر آمده است. ولی وقتی ارتباط وجود نداشته باشد ما باید دســت به چنین رفتاری بزنیــم. در شــرایط فعلی هیچ‌شخصی برای دیگری احترام قائل نیست و جایگاه افراد را به راحتی تمام زیر سوال می‌بریم. شما شاهد هستید که برخی از تندروها و مخالفان دولت یازدهم دیگر چه توهین یا افترا و یا فحاشی مانده که به آقای روحانی به‌عنوان سکاندار دولت و منتخب مردم نزدند. اسم این چنین رفتار‌هایی را چه می‌توان گذاشت در حال حاضر جامعه رو به بی‌‌‌اخلاقی می‌رود. از سوی دیگر شاهد هستیم که احمدی‌نژاد هم به‌عنوان مطالبه‌گر ظهور کرده آیا مگر او نبود که در میدان حاضر بود و می‌گفت می‌خواهم با اوباما مذاکره کنم مطلبی که مقام معظم رهبری بارها در خصوص آن مخالفت کرده بودند، زیرا خط قرمز نظام را زیر پا گذاشته بودند و شاهد بودیم که با پررویی و چشم سفیدی بر موضع خود پافشاری می‌کرد و کسی جلودار آن نبود و مورد خنده و تمسخر افراد قرار گرفته بود. در حالی که در همه جا باید عقل خود را به کار ببندیم.
از دیدگاه شما طراحان چنین بی‌اخلاقی‌هایی که در حال حاضر نسبت به آیت‌ا… موسوی خوئینی‌ها نمود پیدا کرده به‌دنبال چه چیزی هستند آیا به‌دنبال حذف جریان اصلاحات می‌گردند؟
من بارها در گفت‌وگو‌هایم بیان کرده‌ام که ما اشخاص را در قامت جریانات سیاسی می‌بینیم. به‌طور مثال با آوردن نامشان می‌گوییم که اصلاح‌طلب هستند. غافل از این موضوع که افراد جایگاه شخصی خود را دارا هستند ولاغیر. اما برخی به این درک نرسیده‌اند که جریان اصولگرا به تنهایی همچون جریان اطلاح‌طلبی دارای معنی خود هستند و مربوط به یک شخص نبوده و نخواهند بود. در حالی که اصولگرایی بدون اصلاحات معنی ندارد. حال با وجود 80‌میلیون جمعیت و با وجود گسترده‌بودن فضای مجازی و اینترنت دیگر صدا و سیمای انحصاری جواب نمی‌دهد، زیرا نمی‌توان رئیس این سازمان مهم را مورد انتقاد قرار داده، استیضاح، یا رد کرد. رئیس صداوسیما چه جایگاهی دارد؟ باید نشست و در برخی موضوعات تجدید نظر کرد و دست به تغییرات بنیادین زد زیرا جامعه نیازمند چنین تغییراتی است. در قانون اساسی آمده است که اقتصاد اول با ماهیت دولتی بعد تعاونی و سپس خصوصی شکل بگیرد، اما امروز در جهان مدرن شاهد این موضوع هستیم که کشورهای مختلف به اتفاق آرا می‌گویند که اقتصاد دولتی دیگر نمی‌تواند پاسخگو باشد، جوابگو نیست و باید به سمت خصوصی سازی رفت. ما در حال حاضر لقمه را دور سر خود می‌چرخانیم در این بین وقتی حق روشن نباشد و باطل حد و مرز نداشته باشد هر شخصی خود را صاحب حق دانسته و دیگری یا مخالف خود را باطل به حساب می‌آورد. ما در ابتدا شاهد بودیم که اعضای مجلس برای آنکه خود را کار درست و در همان جایگاه حق توصیف کنند از گرد راه نرسیده به رئیس دولت نامه نوشتند. من نیز به یکی از نمایندگان محترم نامه نوشتم که به جای اینچنین کارهایی بیایند یک میزگرد تشکیل دهند و فقط مدیران رسانه را بنشانند، به‌دنبال پاسخ باشیم و مشکلات موجود در کشور را ریشه‌یابی کنیم. ما در شرایط فعلی جای اینکه به‌دنبال راهکار باشیم خودمان خودمان را نقد و تخریب می‌کنیم. ما باید ابتدا خود را درست کنیم و سپس تغییر جامعه را در دستور کار قرار می‌دهیم. چرا ما در انتخابات شاهد بودیم که حضور مردم زیر 42‌درصد بود آیا واقعا کرونا عامل عدم حضور مردم در پای صندوق‌ها بود، باید گفت که اینگونه نبود مردم به ناامیدی رسیده‌اند زیرا مطالبات خود را نادیده گرفته شده می‌بینند. مردم به خوبی پاسخ را به روشنی دادند که از شرایط فعلی ناراضی هستند. حال با پشت تریبون رفتن و فریاد زدن کار و گره مردم باز خواهد شد من تحقق این موضوع را بعید می‌دانم. باید در رفتارها و سیاست‌ها و به‌ویژه قانونی اساسی دست به تغییر بنیادی بزنیم تا بتوانیم جامعه را به ثبات و آرامش برسانیم. با تخریب و ناسزاگویی کاری از پیش نمی‌رود. باید به جد تلاش کنیم که عدم ارتباط موجود رفع گردد تا بتوان زیر سایه آن با صداقت و احترام باهم به گفت‌وگو بپردازیم.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا