واکنش صریح به بیانیه اخیر شورای خلیج فارس و روسیه
علی اکبر ولایتی، در مقالهی مهمی بر ضرورت هوشیاری همهی طرفها در منطقه راجع به آینده قفقاز و توطئه ناتو تاکید کرد. او همچنین به بیانیه مشترک اخیر شورای همکاری خلیج فارس و روسیه واکنش نشان داده است.
علی اکبر ولایتی مشاور رهبر معظم انقلاب اسلامی در یک یادداشت سیاسی با عنوان «لزوم هوشیاری درباره دخالت و تجاوز احتمالی ناتو در آینده قفقاز» به تحلیل آخرین وضعیت شرایط منطقه و نظام بین الملل پرداخته و مطالبی پیرامون برخی تحرکات اخیر ناتو، ترکیه و جمهوری آذربایجان در شمال ایران و جنوب روسیه بیان کرده است. مشروح یادداشت #دکتر_ولایتی را در ادامه میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
دوره ۴۳ سالهای که از سال ۱۸۷۱ تا سال ۱۹۱۴ میلادی ادامه داشت، بر عکس #باطن_مخوفش، به نام دوره «صلح مسلح» معروف شده بود، دورانی که مقدمهای برای شدیدترین و فراگیرترین #جنگ بشری تا آن زمان شد و بیش از ۱۶ میلیون کشته و میلیونها نفر مجروح و آواره بر جای گذاشت.
در مدت ۴۳ سال دوران #صلح مسلح، کشورهای فرانسه، بریتانیا، روسیۀ تزاری، آلمان، اتریش، هنگری (مجارستان) و ایتالیا متوجه اختراع و تولید انواع سلاحهای مختلف از قبیل مسلسل، #تانک و هواپیما شدند (مقدس، ۱۳۷۵، ص ۲۳).
جنگ اول با معاهده ورسای به پایان رسید. (دربارۀ این معاهده نگاه کنید به: مالی، ۱۳۹۰، ص ۱۲۷-۱۲۸؛ پالمر، ۱۳۸۹، ص ۱۲۳۶-۱۲۴۱؛ هیوز، ۱۳۸۹، ص ۱۰۵-۱۰۷؛ تنبروک، ۱۳۸۵، ص ۲۰۸-۲۱۱؛ کارتر، ۱۳۹۰، ص ۱۱۴؛ گیری، ۱۳۷۹، ص ۳۴-۳۵؛ شایرر، ۱۳۶۷؛ ص ۱۰۳-۱۰۴) ولی این صلحنامه بعد از ۲۱ سال، زمینهای برای از سر گیری مجدد یک جنگ جهانی به مراتب مخوفتر به وجود آورد. طی ۶ سال بیش از ۷۰ میلیون نفر کشته شدند و پایان نفرت انگیز آن را آمریکاییها با انفجار ۲ بمب هستهای در هیروشیما و ناکازاکی ژاپن، با حدود ۲۲۰ هزار نفر کشته، به عنوان پلیدترین اقدام جنگی بشری به نام خود ثبت کردند. (شایرر، ۱۳۶۷، ص ۱۰۷-۱۰۸؛ دولاندلن، ۱۳۸۸، ص ۱۵۸، ۳۸۶؛ توکل، ۱۳۶۳، ص ۳۶-۴۱؛ پالمر، ۱۳۸۹، ص ۱۳۵۶-۱۴۶۷؛ تنبروک، ۱۳۸۵، ص ۲۱۷-۲۴۵؛ گیری، ۱۳۷۹، ص ۳۵؛ نهرو، ۱۳۶۱، ج ۳، ص ۱۸۲۲-۱۸۲۳؛ مقدم، ۱۳۸۲، ج ۱، ص ۸۰-۸۱؛ ابوحمزه، ۱۳۹۷، ص ۱۰۷).
فاتحان جنگ دوم در «پوتسدام» معاهده جدیدی را به نفع خود و زیان شکست خوردهها امضا کردند و متعاقباً سه کشوری که نقش جدیتری در این مجموعه حوادث جنگی داشتند، احساس پیروزی میکردند، در یالتا جمع شدند و پیمانی به این نام امضا شد. این دو پیمان جهت جلوگیری از جنگ مجدد جهانی منعقد شد، ولی از همان سالهای نخست پس از امضای پوتسدام و یالتا، روابط بینالملل وارد مرحله دیگری شد و پدیده جدیدی به نام «جنگ سرد» به وجود آمد.
در بطن این جنگ سرد دو پیمان نظامی ناتو و ورشو جوانه زدند. انعقاد این دو پیمان نظامی حکایت از نگرانی دو جناح جدید شرق و غرب داشت که بر اساس تضاد و تعارض دو مکتب فکری و سیاسی لیبرالیسم و کمونیسم تشکیل شده بود. (در این باره نگاه کنید به: محمدی، ۱۳۸۸، ص ۵۱؛ مصلینژاد، ۱۳۹۴، ص ۱۶).
این مار سر برآورده بین دو جناح جدید الولاده از دیوار برلین شروع شد و تا خط فاصل میان کره شمالی و کره جنوبی ادامه داشت. غربیها خود را دنیای آزاد و شرقیها بر اساس نامگذاری سر ویلسون چرچیل «دنیای پشت پرده آهنین» لقب گرفتند.
در این میان دنیای سومی از کشورهای آزاد شده از استعمار غربیها و استبداد عوامل استعمار نو پا گرفت که از سوی غربیها با نام «جهان سوم» لقب داده شد. در سال ۱۹۵۵ در جزیره زیبای مدور باندونگ اندونزی یک ساختار جدید انقلابی تشکیل شد که نه شرقی بود و نه غربی و آن تولد «نهضت عدم تعهد» بود.
شخصیت هایی سربرآورده از بطن تودههای رنج کشیده و استعمار زده در این نهضت شرکت کردند و سردمداران سنتی قدرتهای استعماری را به لرزه در آوردند: جمال عبد الناصر (۱۹۱۸-۱۹۷۰م) فرزند خلف مبارزان رنج کشیده از ستم صهیونیسم و حامیان پردهنشین بالفور، و مارشال تیتو (۱۸۹۲-۱۹۸۰م) سر سلسله مبارزان آدریاتیک ایستاده در برابر تهاجمات نازیها، جواهر لعل نهرو (۱۸۸۹-۱۹۶۴م) خلف صالح مهاتما گاندی (۱۸۶۹-۱۹۴۸م)، سلیمان باندرانایکه قهرمان آزاده سریلانکا (۱۸۹۹-۱۹۵۹م)، اسقف اعظم ماکاریوس (۱۹۱۳-۱۹۷۷م) سر ارتدوکسِ ایستاده در برابر ستم انگلیس، احمد سوکارنو رئیسجمهور اندونزی (۱۹۰۱-۱۹۷۰م)، قوام نکرومه رهبر غنا (۱۹۰۹- ۱۹۷۲م)، سکوتوره رهبر گینۀ کوناکری (۱۹۲۲-۱۹۸۴م)، سامورا ماچل رهبر موزامبیک (۱۹۳۳-۱۹۸۶م) ، جوناس ساویمبی رهبر آنگولا (۱۹۳۴-۲۰۰۲)، جولیوس نیرره رهبر تانزانیا (۱۹۲۲-۱۹۹۹م)، دام مینتوف نخست وزیر مالت (۱۹۱۶-۲۰۱۲م)، چوئن لای نخستوزیر چین (۱۸۹۸-۱۹۷۶م).