اخبار

چرا خاورمیانه شاهد تنش‌زدایی منطقه‌ای است؟

پایگاه خبری میدل ایست آی در گزارشی نوشت که چندین بازیگر کلیدی در خاورمیانه، به دنبال تلاش برای عادی‌سازی روابط با همسایگان و باز کردن صفحه جدیدی در روابط خود هستند.

به گزارش ایسنا، پایگاه خبری میدل ایست آی در گزارشی نوشت: برای مدتی مدید، منطقه خاورمیانه یکی از ناپایدارترین مناطق جهان بوده است. بی‌ثباتی، اختلافات، رقابت و تقلا میان بازیکنان کلیدی منطقه وضعیت عادی در منطقه بوده است تا حدی که نمی‌توان آخرین باری را که این بازیکنان بر سر چیزی توافق کرده بودند را به خاطر آورد!

با این حال، در تناقضی آشکار، خاورمیانه اخیرا شاهد لحظات نادری از تنش‌زدایی منطقه‌ای و مصالحه میان قدرت‌های منطقه‌ای بوده است. چندین قدرت کلیدی در تلاش‌اند تا روابط عادی با همسایگان را از سر بگیرند و صفحه‌ای جدید را بگشایند. داد و ستد، امنیت و دیپلماسی محور اصلی گفت‌وگوهای تصمیم‌گیرندگان کلیدی و رهبران این دولتها بوده است.

این روند با تلاش امارات متحده برای برقراری ارتباط با ایران در انتهای 2020 آغاز شد و عربستان سعودی نیز همین کار را در اوایل سال 2021 با قطر انجام داد. پس از آن تعاملات دیپلماتیک شدیدی میان مصر و قطر، ترکیه و مصر، امارات و ترکیه، ترکیه و اسرائیل، عربستان سعودی و ایران و ترکیه و عربستان سعودی آغاز شد.

بررسی جامع

در ژانویه 2021، مصر پس از سال‌ها تنش روابط دیپلماتیک خود با قطر را ازسر گرفت. دیپلمات‌های ارشد دو کشور به بازدید از خاک یکدیگر پرداختند و کمیته‌ای را تشکیل دادند تا نگرانی‌های متقابل را حل‌وفصل کند و همکاری‌ها میان دو کشور را افزایش دهند. عبدالفتاح سیسی سه مرتبه با امیر قطر دیدار کرد. با بهبود روابط، دوحه در ماه مارس متعهد شد تا طی سال‌های آتی به میزان 5 میلیارد دلار در اقتصاد مصر سرمایه‌گذاری کند.

در رابطه با مصر و ترکیه نیز آشتی و روابط حسنه به طور رسمی از مه 2021 آغاز شد. هیات‌هایی از دو کشور به ریاست معاونان وزرای خارجه به دو دور مذاکره پرداختند. آن‌ها به حل برخی مشکلات دوجانبه و مسائل منطقه‌ای – علی‌الخصوص در رابطه با شرایط لیبی، سوریه و عراق – پرداختند. عادی‌سازی روابط از آن زمان به کندی پیش رفته اما روند پیوسته خود را حفظ کرده است. نورالدین نباتی، وزیر خزانه‌داری و دارایی ترکیه در ماه ژوئن از مصر دیدار کرد که اولین دیدار یک وزیر ترکیه‌ از قاهره طی 9 سال گذشته محسوب می‌شد.

در سال 2021، دو رقیب منطقه‌ای یعنی ایران و عربستان سعودی برای اولین بار طی سالیان اخیر با کمک عراق به دور یک میز نشستند و به گفت‌وگو پرداختند. ریاض در سال 2016 پس از حمله به سفارتش در تهران روابط خود با ایران را قطع کرده بود.

اولین دور گفت‌وگوها در ماه سپتامبر انجام گرفت. علی‌رغم وقفه کوتاهی که در ماه مارس در پیشرفت مذاکرات حاصل شد، مقامات پنجمین دور گفت‌وگوها را در ماه آوریل از سر گرفتند. مسائل امنیتی، یمن و بازگشایی سفارت‌ها از جمله محورهای این گفت‌وگوها بود.

دوستی امارات و ترکیه با توجه به تنش‌های شدید میان دو کشور طی یک دهه گذشته به طرز شگفت‌آوری سریع بود. این آشتی با هدفی آشکار و واضح – که افزایش منافع دوجانبه در حوزه تجارت، سرمایه‌گذاری و دادوستد بود – شکل گرفت.

در ماه نوامبر، محمد بن زاید، ولیعهد پیشین و رئیس حال حاضر امارات از ترکیه بازدید کرد که اولین بازدید از این نوع طی 9 سال گذشته محسوب می‌شد. بازدید وی با دیدار مشاور امنیت ملی امارات از آنکارا در اوت 2021 همراه شد. رئیس‌جمهوری ترکیه با بازدید خود را ابوظبی در ماه فوریه این دیدارها را جبران کرد.

این بازدیدها به شماری از معاهده‌ها، تفاهم‌نامه‌ها و توافقاتی منجر شد که صفحه جدیدی را در روابط دو کشور باز کرد.

نوبت به ترکیه و اسرائیل می‌رسد. اسحاق هرتزوگ، رئیس اسرائیل ماه مارس امسال بازدیدی کم‌سابقه از آنکارا انجام داد. برخی تحولات ازجمله گفت‌وگوی تلفنی نادر میان روسای جمهوری دو طرف در ژوئیه 2021، بازدید مخفیانه وزیر خارجه اسرائیل از آنکارا در ماه ژانویه و سفر هیاتی از مقامات ترکی به تل آویو در ماه فوریه زمینه‌های این دیدار را فراهم کردند. طی یک سال گذشته نیز همکاری‌های اطلاعاتی، دست بالاتر را در روابط میان دو طرف گرفتند.

طرفین درحصوص انتقال گاز اسرائیل به اروپا از طریق ترکیه گفت‌وگو کرده‌اند که اگر عملیاتی شود جریان بازی را در مدیترانه شرقی تغییر خواهد داد.

در رابطه با عربستان سعودی و ترکیه

با اینکه روند دوستی میان دو کشور در اکتبر 2020 با رد و بدل شدن پیغام‌ها و تماس‌هایی میان ملک سلمان و اردوغان آغاز شد اما عادی‌سازی روابط به دلیل پاره‌ای از مسائل برای حدود یک سال متوقف شد.

دو عامل در این شرایط دخیل بودند. اولین عامل موضع شخصی محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان بر سر قتل جمال خاشقچی، خبرنگار سعودی در کنسولگری عربستان در استانبول بود. دومین عامل نیز نبود دستورالعملی مناسب برای بازآرایی مناسبات دوجانبه پس از این واقعه بود.

در نهایت دو کشور توانستند از سد این مشکلات بگذرند و همین مسئله منجر به سفر رئیس‌جمهور اردوغان به ریاض و دیدار با ملک سلمان و ولیعهد این کشور در آوریل امسال شد. در مقابل، محمد بن سلمان نیز در ماه ژوئن از آنکارا بازدید کرد اما علی‌رغم حصول پیشرفت‌هایی آشکار، هیچ توافق امنیتی، سیاسی یا اقتصادی آشکاری در آن زمان اعلام نشد.

شرایط مناسب

این فرایندهای عادی‌سازی روابط بدون برخی تحولات در عرصه بین‌المللی و منطقه‌ای هیچ‌گاه نمی‌توانست حاصل شود. این تحولات زمینه را برای تنش‌زدایی منطقه‌ای ایجاد کردند و شرایط مناسبی را برای طرفین درگیر فراهم آوردند تا کنار یکدیگر بنشینند و درخصوص منافع مشترک، آشتی و عادی‌سازی کم‌سابقه روابط به گفت‌وگو بپردازند.

شکست دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری در نوامبر 2020 تاثیری بزرگ بر ماهیت روابط منطقه‌ای از سال 2021 گذاشته است. کشورهایی که تا پیش از آن بر روی ترامپ حساب می‌کردند تا دستورالعمل‌های ایدئولوژیک، نفاق‌افکن و تقابلی خود را در منطقه اعمال کند، با پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست‌جمهوری ناگهان خود را در موضعی نامساعد یافتند.

رئیس‌جمهوری جدید در کاخ سفید به معنای آن بود که بازی جدیدی در منطقه انجام می‌شود. عربستان سعودی، امارات و مصر بدون آنکه اطلاعی از برنامه منطقه‌ای خود داشته باشند،‌ به مسیر خود ادامه دادند.

اسرائیل سرمایه‌گذاری خود در پروژه کوشنر را که با نام “معامله قرن” شناخته می‌شد از دست داد. تل آویو با شکست خوردن بنیامین نتانیاهو – که 15 سال به عنوان نخست‌وزیر در راس قدرت بود – دستخوش تغییراتی داخلی شده بود.

اعلامیه العلا در پنچم ژانویه 2021 اولین نتیجه بزرگ به روی کار آمدن بایدن بود. این اعلامیه ابتدا از تفاهم دوجانبه میان عربستان سعودی و قطر نشات گرفته بود. این توافق محاصره اعمالی علیه دوحه به ریاست عربستان که متشکل از عربستان،‌ امارات،‌ بحرین و مصر بود را به اتمام رساند و صفحه جدیدی را در روابط میان قطر و همسایگانش باز داد.

نتیجه توافق العلا به روند آشتی میان کشورهای حوزه خلیج فارس سرعت بخشید و باعث تعاملات دیپلماتیک جدیدی در منطقه شد.

با اینکه امارات و مصر به دلیل آنکه عربستان سعودی آن‌ها را درجریان رایزنی‌ها قرار نداده بود، خوشحال نبودند، آن‌ها این توافق را فرصتی یافتند تا بتوانندبه دنبال برخی از اهداف‌شان بروند. این رویکرد به آن‌ها کمک کرد که تا در روابط منطقه‌ای تغییراتی ایجاد، مشکلات را اولویت‌بندی و منافع خودشان را دنبال کنند.

به همین منوال، مصر دست خود را به سوی قطر دراز کرد و امارات نیاز تعاملات با ترکیه را آغاز کرد. توافق العلا همچنین به آنکارا اجازه داد تا روابط خود با کشورهای کوچک حوزه خلیج فارس را تقویت کند و به دنبال عادی‌سازی روابط با مصر و عربستان سعودی بگردد.

علاوه بر این تحولات بزرگ، برخی عوامل حیاتی دیگر نیز بر روابط منطقه‌ای تاثیر گذاشتند و باعث شدند تا لحظه نادری در تنش‌زدایی بی‌سابقه و آشتی‌های منطقه‌ای رقم بخورد. از جمله این عوامل می‌توان به پایان یافتن عصر بهار عربی، خروج منطقه از اولویت‌های واشنگتن و کاهش تعهدات امنیتی‌اش در چندین کشور، همه‌گیری کووید 19، از سرگرفته شدن مذاکرات برنامه جامع اقدام مشترک با ایران و حمله روسیه به اوکراین اشاره کرد.

خستگی از بازی قدرت – که از دنبال کردن ایدئولوژی و اهداف ژئوپلیتیک متفاوت نشات می‌گرفت – و همچنین همه‌گیری کووید 19 بازیکنان منطقه‌ای را ترغیب کرد که رفتاری عملگرا را دنبال کنند و اقتصاد، تجارت، دادوستد و دیگر اهدافی که در جهت منافع‌شان است – و نه در جهت ایدئولوژی‌شان – را دنبال کنند.

با شروع همه‌گیری ویروس کووید 19 در سال 2021، بازیکنان منطقه‌ای در موقعیت خوبی قرار گرفتند تا با دید اقتصادی/عمل‌گرایانه به سراغ یکدیگر بروند تا بتوانند خسارات‌های شدید مالی و اقتصادی حاصل از همه‌گیری را جبران کنند. این مورد در تلاش‌های آشتی‌جویانه مصر – قطر، امارات – ترکیه، ترکیه – مصر و اسرائیل – ترکیه مشهود بود.

جنگ روسیه علیه اوکراین نیز اهمیت بیشتری به منطقه مدیترانه شرقی و نفت و گازش داد تا جو مثبتی را فراهم کرد تا کشورها برای رسیدن به شرایط برد-برد گردهم بیایند.

چالش‌های پیش رو

علی‌رغم تاثیرات مثبت این تنش‌زدایی بی‌سابقه در منطقه، سوالاتی در رابطه با پایداری مصالحه و روند عادی‌سازی مطرح است.

به علاوه، کاملا مشخص نیست که این شرایطی موقتی باشد که از محاسبات فنی برخی کشورها نشات گرفته و یا نرم نوظهور جدیدی برپایه محاسبات راهبردی. در هر صورت چالش‌های متعددی وجود دارد که به زودی این واقعه جدید در خاورمیانه را محک خواهند زد.

یکی از بارزترین ویژگی‌های روند عادی‌سازی کنونی این است که آن‌ها بر اساس ماهیت روابط شخصی میان تصمیم‌گیرندگان کشورهای مربوطه رقم خورده‌اند. با اینکه این مسئله می‌تواند چیز خوبی برای عبور از موانع بروکراتیک – که ممکن است وقفه‌ای طولانی در عادی‌سازی روابط بیاندازند – تلقی شود، ممکن است که نشانگر روابط بنیادی ضعیف باشد.

روابط غیربنیادی باعث می‌شود تا آشتی میان کشورها بسیار شکننده باشد و در آینده منجر به نواسانات سیاسی شود. به علاوه، تغییر گسترده در سطوح بالای بازیکنان منطقه‌ای اصلی باعث می‌شوند تا روابط درون منطقه‌ای جدیدی رقم بخورد.

برخی عوامل دیگر نیز باید در آینده‌ای نزدیک مورد بررسی قرار بگیرند و ممکن است عادی‌سازی منطقه‌ای کنونی و این لحظه تنش‌زدایی را به چالش بکشند.

اولین عامل، انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در سال 2024 است که برای منطقه بسیار حیاتی محسوب می‌شود و ممکن است شخصی همانند ترامپ را به روی کار بیاورد. نظرسنجی که آسوشیتدپرس در ماه مه انجام داده نشان می‌دهد که میزان رضایت از رئیس‌جمهوری جو بایدن به 39 درصد و پایین‌ترین سطح خود رسیده است.

در گزارش آسوشیتدپرس آمده با اینکه نارضایتی از بایدن میان جمهوری‌خواهان تغییری نیافته است اما محوبیت وی میان دموکرات در دوران ریاست‌جمهوری‌اش با کاهش روبرو بوده است.

با اینکه در تاریخ آمریکا سابقه نداشته یک رئیس‌جمهور بتواند در دو دوره غیرمتوالی به ریاست‌جمهوری نائل شود – بدون درنظر گرفتن رئیس‌جمهوری گروور کلیولند که به عنوان بیست و دومین و بیست چهارمین رئیس‌جمهوری آمریکا در میان سال‌های 1885 تا 1889 و دگر بار در میان سال‌های 1893 تا 1897 خدمت کرده است – گمانه‌زنی‌های زیادی درخصوص بازگشت ترامپ به کاخ سفید در سال 2024 وجود دارد.

ایده بازگشت ترامپ یا شخصی مشابه آن به کاخ ریاست‌جمهوری در سال 2024 می‌تواند برخی طرف‌های منطقه‌ای علی‌الخصوص امارات، عربستان سعودی، اسرائیل و مصر را ترغیب کند تا همان سیاست‌های قدیمی پرمخاطره خود را ازسر بگیرند.

دومین عامل، انتخابات ریاست‌جمهوری ترکیه در سال 2023 است. این انتخابات برای ترک‌ها و منطقه از اهمیت زیادی برخوردار است. برخی قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی به دنبال تغییر داخلی در آنکار هستند تا روابط منطقه‌ای به آن شکلی که خودشان می‌خواهند، رقم بخورد. سناریویی که در آن یک دولت تابع غرب ظهور کند به طرز عمده‌ای نقش آنکارا در منطقه و ماهیت روابط میان چندین کشور این منطقه را تغییر می‌دهد. حزب مردم جمهوری‌خواه ترکیه – که حزب مخالف اصلی محسوب می‌شود – متعهد است تا پناهجویان سوری را از ترکیه بیرون بکند و روابط با بشار اشد را از سر بگیرد.

انتظار می‌رود که روابط مشابهی نیز در مواجه با دیگر دول حاصل شود. همچنین می‌توان انتظار داشت که سیاست خارجی ترکیه به کل تغییر کند و تعاملات نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک کمتری در خاورمیانه داشته باشد. چنین سناریویی اگر به وقوع بپیوندد، بر روی روابط درون-منطقه‌ای نیز تاثیر خواهد گذاشت.

سومین عامل فرجام توافق هسته‌ای 2015 میان ایران و آمریکا است. مدتی است که مذاکرات میان دولت بایدن و ایرانیان برای احیای توافق برجام در جریان است.

برخی طرف‌های منطقه‌ای از جمله اسرائیل و عربستان سعودی مخالف توافق اصلی بودند چراکه نمی‌توانست به زعم آنها “تهران را به طور کامل از دستیابی به سلاح هسته‌ای بازدارد.” آن‌ها همینطور بارها عنوان کردند که قصد دارند برنامه موشکی ایران را مسدود و ایرانیان را به تغییر رفتار منطقه‌ای و پایان دادن به آن وادار کنند. بازگشت به همان توافق سابق باعث قوی‌تر شدن ایران خواهد شد و اگر این کشور بخواهد به اهداف خود ادامه دهد، رقبای منطقه‌ای این کشور نیز ناچار خواهند شد تا سیاست‌های تقابلی برای مقابله با آن اتخاد کنند.

این سناریو به مسابقه تسلیحات هسته‌ای منجر می‌شود. تحت هر شرایطی، نتیجه مذاکرات ممکن است اتحادها در منطقه را تغییر دهد.

چهارمین عامل، بحران غذایی نوظهور در خاورمیانه است. در سال 2019، روسیه و اوکراین صادرکننده بیش از 25 درصد گندم دنیا بودند. حمله مسکو به اوکراین و همچنین تحریم‌های اعمالی علیه روسیه در صادرات گندم، جو، ذرت و دیگر منابع غذایی حیاتی اختلال ایجاد کرده و باعث شده تا قیمت‌ها به طور جهانی سر به فلک بکشند.

برخی کشورهای عرب و همچنین اسرائیل و ترکیه به وادرات گندم از روسیه و اوکراین وابسته هستند. مصر که بزرگ‌ترین واردکننده گندم در جهان است، به مسکو و کی‌یف برای فراهم آوردن بیش از 70 درصد نیازهایش وابسته است.

به غیر از مصر نیز بسیاری از کشورهای عربی در وضعیت بدی قرار دارند. اگر جنگ بیش از این ادامه پیدا کند، احتمال آن وجود دارد که به خاطر بحران غذایی موجود و سر به فلک کشیدن قیمت مواد غذایی بلواهایی شکل بگیرد.

این سناریو نیز تبعات سیاسی، اقتصادی و امنیتی دارد. دومین موج خیزش‌های عربی ممکن است بازیکنان منطقه‌ای را به تنظیم مجدد اتحادهایشان وادارد.

 حفظ شتاب

با اینکه جو منطقه‌ای مثبتی در پی عادی‌سازی روابط حاصل شده است، باز هم سخت است که بگوییم برخی بازیکنان واقعا به این مسیر جدید اعتقاد دارند و یا اینکه تنها در ظاهر شمشیر خود را غلاف نکرده‌اند و اینکه انتظار بازگشت به سیاست‌های قدیمی خود را ندارند.

اگر عزم واقعی برای تبدیل کردن این لحظه تنش‌زدایی به شرایطی پایدار وجود دارد، آنوقت باید شاهد این باشیم که برخی طرف‌های منطقه‌ای تدابیر زیر را در آینده‌ای نزدیک دنبال کنند:

اول، کشورها باید جنبه اقتصادی روابط دوجانبه را در اولویت قرار دهند. فضای اقتصادی ماهیت غیرسیاسی دارد و می‌توان از آن برای تثبیت شرایط برد-برد میان کشورهای مربوطه استفاده کرد. تشکیل منافع اقتصادی باعث تقویت روند آشتی می‌شود و باعث خواهد شد تا طرفین به طرز واقعی و ملموسی به سود برسند.

دوم، کشورها باید منافع مشترک در حوزه‌های سیاسی و امنیتی را شناسایی کنند. سپس باید این منافع مشترک را گسترس دهند و در عین حال تلاش کنند تا میان سیاست، اقتصاد و امنیت تفکیک قائل شوند تا در زمان افزایش تنش‌ها به یک باره تمامی روابط را با یکدیگر قطع نکنند. این کار آسیب حداقلی را تضمین می‌کند و به طرفین اجازه می‌دهد تا بر سر مسائلی که درگیری ندارند به گفت‌وگو بپردازند.

سوم، کشورها باید به گفت‌وگوی سازنده با دیگر بازیکنان منطقه‌ای بزرگ درخصوص اختلافات‌شان بپردازند. از همین رو، حیاتی است که طرفین بتوانند سازوکاری را راه‌اندازی کنند که توانایی محدود کردن و یا حل‌وفصل مشکلاتی که ممکن است در آینده رقم بخورد را داشته باشد.

به علاوه، کشورها باید تلاش کنند که کانال‌های اطلاعاتی با یکدیگر را باز نگه دارند. امنیت برای همگان مهم است. برخی کشورها به دلیل شرایط جغرافیایی و احساس ناامنی عموما روابط امنیتی‌شان را در اولویت قرار می‌دهند. باز نگه داشتن این کانال‌ها نه تنها باعث تعمیق مسائل امنیتی می‌شود، بلکه ممکن است مسیر گفت‌وگوها بر سر مسائل سیاسی حل‌وفصل نشده را هموارتر کند.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا