آیا ادبیات اردوغان هنوز برای مردم ترکیه جذاب است؟
سخنان اردوغان، برای مردم تکراری شده و همچون سابق، شور و هیجانی ایجاد نمیکند. چراکه او به شدت تهاجمی صحبت میکند و به جای آنکه در مورد فرداهای بهتر و روشنتر سخن گوید، به طور مداوم، هواداران خود را از این میترساند که اگر مخالفین به قدرت برسند، بقای ترکیه و امنیت ملی کشور بر باد خواهد رفت!؛ دیروز برای نخستین بار در تاریخ ترکیه، قیمت هر یک دلار آمریکا، حتی از ۹ لیره هم عبور کرده و به ۹ لیره و یک قوروش رسید.
انتشار خبر گذر دلار از مرز ۹ لیره، برای مردم ترکیه و فعالان اقتصادی این کشور، یک شوک غیرمنتظره نبود و از مدتی پیش، بسیاری از تحلیلگران، اعلام کرده بودند که شواهد موجود، نشاندهنده لاغری مزمن و سقوط ارزش لیره ترکیه است. اما دولت، همچنان هم معتقد است که نهتنها بحران، بلکه معضل و مشکل اقتصادی هم وجود ندارد.
شواهد میدانی نشان میدهد که میلیونها خانوار ترکیه، به ویژه چند میلیون خانواری که حقوق ماهیانه کف دستمزد تأمین اجتماعی (موسوم به اصغری اجرت و نزدیک به ۳ هزار لیره) دریافت میکنند، در شرایط معیشتی بسیار سختی به سر میبرند. چراکه علاوه بر آنکه شاهد گرانی غیرقابلتحمل مواد غذایی و ملزومات اصلی زندگی هستند، یک بار دیگر در معرض گرانی برق، گاز طبیعی، بنزین و حاملهای انرژی قرار گرفتهاند و در مورد اجارهبها نیز، تلخترین وضعیت دهههای اخیر را سپری میکنند. با این حال، سران آکپارتی یا حزب حاکم؛ رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه و تیم اقتصادی او، همواره در برابر این پیشبینیها، چنین پاسخهایی داشتهاند:
۱.اوضاع اقتصاد همه جهان به خاطر کرونا در شرایط متفاوتی قرار گرفته و ما هم از این قاعده مستثنی نیستیم. به زودی همه چیز بهتر خواهد شد.
۲.اوضاع، آن قدرها بد نیست و این مخالفین دولت هستند که در این مورد دست به اغراق و بزرگنمایی میزنند.
۳.برخی از احزاب مخالف دولت، بر اساس تفکرات خائنانه و خصمانه، در همدستی با دشمنان خارجی، توطئههایی رقم زدهاند که بنای آن بر آشوب در فضای مجازی است تا دولت را ساقط کنند.
۴.با برنامههای اقتصادی میانمدت، کاری میکنیم که قطار اقتصاد، به سرعت، به ریل پیشین بازگردد.
از وعدههای دیروز تا اهداف امروز
حزب عدالت و توسعه در تاریخ معاصر ترکیه، یک پدیده سیاسی – اجتماعی مهم بوده و موفقیتهای بزرگی به دست آورده است.
این حزب که از سال ۲۰۰۲ میلادی تاکنون قدرت را به طور یک قبضه در اختیار داشته، اقتصاد ترکیه و زندگی مردم این کشور را متحول کرد و تصویری از ترکیه به نمایش گذاشت که به عنوان یک اقتصاد پویا و یک کشور در حال توسعه، حرفهای تازهای برای گفتن داشت.
علاوه بر رشد اقتصادی، در حوزه توسعه سیاسی، دموکراسی، حقوق بشر، توجه به دانشگاهها، مطالبات جوانان، اشتغالزایی، مبارزه با فساد، فقرزدایی از سیمای کشور، توجه به حقوق قومیتها و اقلیتها و حرکت در مسیر آرامش و انسجام اجتماعی، گامهای بلندی برداشت. اما به جرئت میتوان گفت از سال ۲۰۱۴ میلادی به این سو، دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه، از مسیر پیشین و اهداف و شعارهای قبلی خود، فاصله گرفت.
در چند سال گذشته، اردوغان در سخنان خود، به طور مداوم از قدرت نظامیترکیه، توسعه صنایع دفاعی، آمادگی برای قشونکشی و عملیات برونمرزی، هوشیاری در برابر دشمنان، ضربه زدن به خائنین و تروریستها، تهدید مخالفین و مفاهیمیاز این دست سخن میگوید و هیچ چیز زیبا و مطلوبی به شنوندگان خود عرضه نمیکند.
اگر هم کسی از فقر و نداری و بیکاری سخن بگوید، اردوغان فوراً برآشفته و اعلام میکند که اینها حرف مخالفین است و در ترکیه، مشکل اقتصادی جدی وجود ندارد. به عبارتی دیگر، شهروند ترکیه، نهتنها وعده جذابی در سخنان رهبر آکپارتی پیدا نمیکند، بلکه با سیاستمداری مواجه میشود که منکر مشکلات مردم است و میخواهد همه مخالفین را با اتهام تروریست و خائن، از صحنه بیرون براند.
در کنار این موضوعات، شهروندان ترکیه، این واقعیت را نیز به چشم خود میبینند که بخش قابلتوجهی از سران حزب حاکم، برخلاف ادوار پیشین، غرق در نعمت، رفاه و تجملات هستند و کاخ ریاست جمهوری، هزینههای سرسامآوری دارد که با وضعیت اقتصادی یک کشور درگیر بحران اقتصادی، منطبق نیست.
ادبیات خشن، دافعه به جای جاذبه
بدون تردید، اردوغان یک خطیب و سخنور قهار و توانمند است و بخش قابلتوجهی از پیروزیهای ۲۰ سال اخیر آکپارتی، مدیون سخنرانیهای آتشین و جذاب او برای هواداران بوده است. اما واقعیت این است که در چند سال گذشته و به ویژه پس از کودتای نافرجام ۲۰۱۶ میلادی، سخنان اردوغان، برای مردم تکراری شده و همچون سابق، شور و هیجانی ایجاد نمیکند. چراکه او به شدت تهاجمیصحبت میکند و به جای آنکه در مورد فرداهای بهتر و روشنتر سخن گوید، به طور مداوم، هواداران خود را از این میترساند که اگر مخالفین به قدرت برسند، بقای ترکیه و امنیت ملی کشور بر باد خواهد رفت! او یکی را خائن و مزدور میخواند، آن یکی را نادان، دیگری را تروریست و بعدی را بیکفایت و نفهم.
برخی از تحلیلگران، نسبت به ادبیات تند و تهاجمیرئیسجمهور ترکیه هشدار داده و معتقدند که نسل نوین جوانان، جذابیتی در این سخنان نمیبینید.
عبدالقادر سلوی تحلیلگر روزنامه حریت که ارتباط نزدیکی با آکپارتی دارد و از او به عنوان کاتب دربار یاد میکنند، معتقد است که اگر اردوغان و حزب حاکم، ادبیات خود را تغییر ندهند، قدرت را در اولین انتخابات پیش رو، از دست خواهند داد.
او نوشته است: «نسلهای جدید سیاست جدید و زبان و ادبیات جدید میخواهند. جوانان، زبان جوانان را ترجیح میدهند. آکپارتی حزبی است که بر خدمات سیاسی تأکید میکند اما جوانان چیزهای متفاوتی میخواهند. آنها ترکیهای آزاد را میخواهند که بتواند به آنها توجه کند. در هنگام تعیین سیاستهای حزب، باید جوانان در نظر گرفت و در مورد آینده به آنها اطمینان خاطر داد. این یکی از مهمترین نکات است. همچنین لازم است از زبانی استفاده شود که دارای جاذبه باشد و همه را در بربگیرد. باید از به کار گرفتن الفاظ و تعابیری مانند تروریست، خائن و صفات ضد جوانان مخالف، به شکل جدی پرهیز و اجتناب شود. جوانان از شبکههای اجتماعی تغذیه میشوند. به کارگیری زبان و ادبیات باب طبع جوانان در رسانههای اجتماعی ضروری است. به هر حال، همه آنها فرزندان این کشور هستند. همه آنها جوانان ما هستند».
در پایان باید گفت، بر اساس نظرسنجیهایی که توسط چندین شرکت معتبر انجامشده، حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان، در شرایطی قرار گرفته که هیچگاه تا این اندازه، اعتبار و جایگاه اجتماعی خود را از دست نداده و به عبارتی روشن، وضعیت فعلی در تاریخچه این حزب، بیسابقه است و اگر بالفرض، با همین وضعیت در هفته آتی پا به میدان انتخابات بگذارد، حتی با احتساب آرای حزب حرکت ملی و مجموع آرای ائتلاف جمهور، قافیه را به جبهه مخالفین، خواهد باخت. چراکه فقر، بیکاری، تورم و بیعدالتی در توزیع درآمدها و منابع، بخش قابلتوجهی از محافظهکاران را از اردوغان و حزب او دور کرده و آنان را نومید کرده است.
در چنین شرایطی است که خطرات و تبعات تداوم استراتژی رسانهای پیشین آکپارتی و ادبیات اردوغان، کاری میکند که سخنان رئیسجمهور و رهبر حزب حاکم، جذابیتی برای شهروندان نداشته باشد و رفتهرفته زمینه شکست و جابهجایی قدرت، فراهم شود.//اناج