حراج تهران به اقتصاد هنر کمک شایانی کرد
هنرمند خوشنویس با اشاره به کمک حراج تهران به اقتصاد هنر گفت: حراج تهران مانند همه حراجها تاثیر بسزایی در رونق هنر و رشد این مهم داشته است.
به گزارش باش خبر وبه نقل از ایرنا، اقتصاد هنر و ادبیات یا اقتصاد فرهنگی شاخه ای از اقتصاد است که به مطالعه خلق، توزیع و استفاده از آثار هنری، ادبیات و محصولات خلاقانه یا فرهنگی مشابه می پردازد. مفهوم هنر در عرف آنگلو-ساکسون محدود به هنرهای تجسمی (به عنوان مثال، نقاشی) و هنرهای نمایشی (موسیقی، تئاتر، رقص) بود.
اقتصاد فرهنگ از ابتدای دهه ۱۹۸۰ با مطالعه صنعت فرهنگی (سینما، برنامه های تلویزیونی، نشر کتاب و انتشار موسیقی) و اقتصاد نهادهای فرهنگی (موزه ها، کتابخانه ها، ساختمان های تاریخی) گسترش یافت. در جهان امروز که ریشه بسیاری مشکلات مردم اقتصادی است، این تصور که یک هنرمند تنها فعالیت خود را تفکر در حوزه هنر بداند، بیهوده است.
بنابراین اقتصاد و هنر باید دوشادوش یکدیگر حرکت کنند، موضوعی که اکنون در بسیاری کشورهای پیشرفته مد نظر هنرمندان است.
گفت وگوی خبرنگار فرهنگی ایرنا با عینالدین صادقزاده هنرمند خوشنویس و عضو هئیت علمی دانشگاه را میخوانید.
حراج تهران به اقتصاد هنر کمک شایانی کرد
اقتصاد هنر در ایران به شخص هنرمند بستگی دارد
این هنرمند در پاسخ به این پرسش که اقتصاد هنر در ایران تحت تأثیر چه مولفه هایی است، بیان کرد: متأسفانه یا خوشبختانه (البته که بار تأسف در اینجا برجستهتر است) اقتصاد هنر در ایران به شخص هنرمند بستگی دارد؛ درصورتیکه درجاهای دیگر دنیا هنرمند کار خودش را انجام میدهد و کسی که کارش چیز دیگری است (ایجنت، کارگزار یا مدیر برنامه) کار هنرمند را میفروشد یا آن را به بازار هنری عرضه میکند.
وقتی هنرمند بخواهد خودش اثر هنری خود را به بازار عرضه کند به دلیل جنس کار و تعصبی که روی انجام آن داشته، همان حس و حال را به حوزه دیگری که حوزه اقتصادی است و اساساً جنس متفاوتی از رویکرد را میطلبد، انتقال میدهد و این کار موفقی نیست. مگر در مواردی استثنایی که هنرمند تسلط و دانش بر این حوزه اقتصادی هم داشته باشد.
وی افزود: اگرچه اثر هنری اثری است که در فضایی با حس و حال درونی و خلاقانه در حوزه هنری تولید میشود؛ پس از تولید برای عرضه در بازار باید آن را به چشم کالایی دید که آدابی خاص و مشخص برای فروش در بازار دارد. اینکه با چه قیمتی به بازار عرضه شود و فروش رود که خود این موضوع تسلط بر علم اقتصاد و دانش این حوزه را میخواهد. متأسفانه چون هنرمندان آن تسلط را ندارند، به جای درستی نمیرسند.
مگر کسانی که تجربه شخصی دارند یا اینکه کسی را که این تخصص را دارد در کنار خود بهعنوان متخصص این حوزه قرار میدهند.
صادق زاده در توضیح این سوال که هنرمندان جوان چگونه می توانند وارد بازار هنر شوند، بیان کرد: پیشنهاد میکنم هنرمندان کار خودشان را انجام دهند یا اگر میخواهند وارد عرصه فروش یا به عبارتی اقتصاد هنر شوند، باید علم آن را داشته باشند که معمولاً کمتر پیش میآید زیرا دانشی نیست که با صرف مطالعه به آن دست پیدا کنید.
تجربه هنرمند در عرصه هنری شکل گرفته است. بهترین شیوه مواجهه این است که حوزه فروش را به یک فرد متخصص در این حوزه مانند یک گالری دار و امثال آن ارجاع دهد.
وی ادامه داد: در ایران بهتر است ما به گالری دار اکتفا و با او کار کنیم که کار ما را در اختیار بگیرد و بداند چه زمانی کار را مطرح کند، چقدر و چگونه و با چه قیمتی ارائه کند و تا چه اندازه کار تولید شود؛ آیا همه کاری که تولید شده ارائه شود یا نشود؟ چند نمایشگاه بگذاریم و در چه مکانهایی؟ چه زمانی این کار برای حراج ارائه شود و …
این موضوع هم البته دشواریهای خاص خودش را دارد زیرا همه گالری داران از دانش گالری داری برخوردار نبوده و الزاماً اینکاره نیستند. گالری داری یا مجموعهداری تخصصی خاصی است که متأسفانه در ایران بخش عمدهای از گالری داران زیرزمین و پارکینگ خانهشان را از سر بیحوصلگی یا تفنن به این کار اختصاص میدهند که تعدادی مراوده و ارتباطات دارند که از این طریق میفروشند و فکر میکنند بهاینترتیب گالری دار هستند. درحالیکه گالری داری شناخت میخواهد مانند مرحوم خانم معصومه سیحون که نقاشی بود که خودش نقاشی را میشناخت و از پس این کار برمیآمد.
حراج تهران به اقتصاد هنر کمک شایانی کرد
دغدغه جامعه امروز هنر نیست
این استاد دانشگاه در مورد نقش فضای اینستاگرام و شبکه های اجتماعی چه نقشی در بازار هنر و اینکه آیا آنها می توانند حلقه واسط هنرمند با مخاطب به عنوان خریدار باشند، تصریح کرد: بله میشود این پتلفرم ها را بهعنوان حلقه واسطه بین هنرمند و خریدار در نظر گرفت. به شرطی که در حد غیرحرفهای جوابگو باشد.
وی افزود: کسانی که به شیوه و سیاق هنری کار میکنند در این فضا جای جولان زیادی ندارند؛ زیرا در این فضا به شکل مجازی آثار را میبینیم و نه واقعیت آنان را. به هر شکل لازمه فروش اثر هنری یا ارتباط گرفتن با یک اثر هنری، مواجهه با آن اثر هنری به شکل واقعی است زیرا حسی که آن اثر هنری به شما میدهد در چاپ، عکس و سایر بخشهای مجازی مطلقاً منتقل نمیشود.
درنتیجه این پلتفرمها میتوانند اهرم محرکهای باشند که طرف را تحریک کنند ولی درنهایت باید در نگاه مخاطب دیده شود تا بتواند ارتباط را برقرار سازند زیرزا وقتی ارتباط برقرار شود این اشتیاق در فرد به وجود میآید که بخواهد در آن کار به هر دلیل (از روی علاقه، تفنن، لذت بصری بردن و …) سرمایهگذاری داشته باشد.
صادق زاده در جواب این پرسش که چرا عموم گالری های در ایران از حضور در بازار هنر بومی و جهانی ناتوان هستند، تاکید کرد: این موضوع ریشه در سیاستهای کلان دارد؛ دغدغه جامعه امروز اساساً هنر نیست. اثر هنری باید در جامعه حمایت و عرضه شود.
حراج تهران به اقتصاد هنر کمک شایانی کرد
حراج تهران به اقتصاد هنر کمک شایانی کرد
وی در انتها و در پاسخ به این پرسش که حراج تهران چه نقشی در توسعه اقتصاد هنر در ایران داشته است، خاطرنشان کرد: حراج تهران به اقتصاد هنر کمک شایانی کرد و مانند همه حراجهای بینالمللی جهان کمک بسیاری به دیده شدن هنر، قیمتگذاری آن و شکوفایی هنر داشت.
البته نقصهایی هم داشت و مگر کدام حراجی هست که نقص نداشته باشد. یادمان باشد در جامعهای به سر میبریم که به لحاظ فرهنگی هنوز به نقطه قابل قبولی نرسیده است، درنتیجه گرفت و گیرهای خاص خودش را هم دارد.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: این جامعه در حد بضاعت فرهنگی خودش جریانات هنری و موضوعات مرتبط با آن را میپذیرد؛ به همین دلیل حراج تهران هم دچار چالشهایی خواهد شد ولی کارش را انجام میدهد. در این راه موفق هم بوده است و تأثیر بسیار زیادی هم گذاشته است.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اگر اهتمامی بورزد و اعتنایی کند و ایمانی به این فضا داشته باشد میتواند بر کار گالری داران نظارت کند و به هرکسی مجوز تأسیس گالری ندهد. گالری داران باید خط وربطی به کاری که انجام میدهند داشته باشند، دانشی را بیاموزند، تخصصی داشته باشند و هنر دغدغه ایشان باشد و نه صرف فروش آثار هنری.
صادق زاده بیان کرد: کلمه اقتصاد هنر یعنی فعالیت اقتصادی در حوزه هنری و نه در حوزهای دیگر؛ پس وقتی از هنر حرف میزنیم از فرهنگی صحبت میکنیم و وارد حوزه فرهنگیای میشویم که میخواهیم اعتبار و عیار فرهنگی تنزل پیدا نکند. شاید حوزه فروش آهن، ملک، ارز و غیره بحث دیگری باشد ولی در حوزه هنر باید یادمان باشد که این حوزه از یک پیشینه فرهنگی عمیقی برخوردار است که بایدشان آن حفظ شود.
بسیاری گالری داران در این عرصه صرفاً به حوزه فروش و پولی که دارد توجه میکنند و این ایراد جریان اقتصاد هنر است.
وی افزود: بخش دیگر هنرمندان هستند که باید تلاش کنند که اقتصاد هنری را بیاموزند؛ ما بهناچار باید بهموازات کار هنری که انجام میدهیم وارد فروش هنری هم بشویم و شناختی داشته باشیم که وقتی به یک تعالی هنری رسیدیم، به تعالی اقتصادی هم رسیده باشیم.
عینالدین صادقزاده (متولد سال ۱۳۴۴) مدرک دکترای خود را از دانشگاه شهید رجایی تهران گرفت و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد تصویرسازی از دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران و کارشناسی گرافیک از دانشگاه شهید رجایی است.
او از سال ۱۳۶۳ به صورت حرفه ای کار خود را در زمینه گرافیک و خوشنویسی و نقاشیخط آغاز و از تکنیکهای مختلفی در خلق اثارش استفاده کرده است.
عین الدین صادق زاده دارای نشان درجه ی یک هنر از شورای ارزشیابی هنرمندان کشور و هم اکنون عضو هیئت علمی و استادیار دانشگاه شهید رجایی تهران – استاد انجمن خوشنویسان ایران و داور مسابقات و جشنواره های مختلف هنری داخلی و بین المللی است.
علاوه بر فعالیتهای نمایشگاهی، آثار مختلفی از او منتشر شده که مجموعههای ندای عشق، در گلستانه، زلف آشفته، پوسترها و کارتهای نفیس هنری از آن جمله هستند. او نمایشگاههای زیادی در خارج از کشور داشته و آثارش در چند دوره حراج تهران و حراجهای کریستیز، بونامز و فیلیپس ارائه شدهاند.