یورش بتن به قلب تاریخ/ چهار اَبَرپاساژ مخرب میراثفرهنگی تبریز را بشناسیم
از «توسعه» حرف میزنیم، واژهای که سالهاست در تبریز معنا و مفهوم خود را از دست داده و به یک اصطلاح تبلیغاتی تبدیل شدهاست. در دو دهه گذشته، تخریب خانههای تاریخی، از میان رفتن باغات قدیمی و تعرض به حریم حفاظتی ابنیه تاریخی، به یک اتفاق عادی در روند توسعه شهر تبدیل شده است.
توسعه عمرانی، اقتصادی و گردشگری، در مفهوم جهانی خود، هیچ تناقضی با حفظ بافتهای تاریخی و فرهنگی شهر ندارد. مدیریت شهری در جهان امروز، به خوبی دریافته است که در کنار سازندگیهای نو، باید از میراث تاریخی و فرهنگی شهر مراقبت کرد، اما این اصل اساسی، در توسعه شهری ایران و به ویژه تبریز، به ندرت بروز داشتهاست.
از «توسعه» حرف میزنیم، واژهای که سالهاست در #تبریز معنا و مفهوم خود را از دست داده و به یک اصطلاح تبلیغاتی تبدیل شدهاست. در دو دهه گذشته، #تخریب_خانههای_تاریخی، از میان رفتن #باغات_قدیمی و تعرض به حریم حفاظتی #ابنیه_تاریخی، به یک اتفاق عادی در روند توسعه شهر تبدیل شدهاست.
دکتر مرتضی میرغلامی، عضو #هیئت_علمی_دانشکده_معماری و #شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز، چندی پیش در برنامه «شب معماری» شبکه چهار سیما، «بازار بزرگ مشروطه»، «بازار عتیق»، «بازار بزرگ صاحبالامر» و «پروژه آیسان» را چهار پروژهای خواند که با گودبرداری عمیق، معماری ناسازگار یا ارتفاع نامتناسب، بخشهای مهمی از بافت تاریخی شهر را از میان بردهاند.
بازخوانی این چهار پروژه و آسیبشناسی آنها از نظر تاریخی و فرهنگی، ممکن است در نگاه نخست، بیفایده به نظر برسد، اما میتواند تلنگری برای تجدیدنظر در سیاستهای توسعه شهری باشد:
«پاساژ بزرگ صاحبالامر»، یورش به قلب تاریخ
مجموعه صاحبآباد یا صاحبالامر امروزی، از بافتهای بسیار ارزشمند تاریخی در کشور و بلکه جهان است. در توصیف قدمت و اهمیت صاحبآباد همین بس که این محل، حدود ۴۰۰ سال، مقر فرمانروایی و مرکز حکومت ایران بودهاست. این محدوده، در زمان خود، از تجربههای پیشتاز جهان در طراحی میدانهای شهری بوده و حتی «نقش جهان اصفهان» نیز از روی آن الگوبرداری شدهاست.
پاساژ بزرگ صاحبالامر، در دل بازار طراحی شده و در مسیر گسترشِ طولی خود، «دوهچیبازار» و «مسگرهبازار» را دو شقه کردهاست. با احداث این پاساژ، مجموعه حسنپادشاه، و به ویژه مسجد زیبای این مجموعه که روزگاری آوازهاش تا هرات و خراسان نیز میرسید، به گاراژ و انباری تبدیل شد.
صاحبآباد، پیش از مبتلاشدن به وضعیت ساختوسازهای معاصر، از نظر قابلیت اجرای کاوش و پژوهش بسیار مستعد و غنی بود. اما این مزیت باستانی، در سالهای سازندگی دهه هفتاد، با اجرای دو پروژه سنگین، از میان رفت.
پاساژ صاحبالامر در دو طبقه، با معماری و مصالح ناسازگار با بافت تاریخی طراحی شده و در سالهای احداث، گودبرداری اساسی در آن شکل گرفتهاست.
زیرگذر صاحبالامر نیز تقریباً در همان دوره، درست در چند متری مسجد تاریخی صاحبالامر احداث شد. تبلیغات افتتاح این زیرگذر به قدری سنگین بود که کسی از تاثیرات مخرب آن بر بافت تاریخی صاحبآباد دم نزد.
شاید بتوان خارجکردن اشیای تاریخی از خاکبرداری پروژههای عمیق را «شایعات عوامالناس» عنوان کرد، اما در اینکه بخش ارزشمند و مهمی از تاریخ تبریز، در جریان گودبرداریها و خاکبرداریهای این دو پروژه، خُرد و قاطی نخالهها شدهاست، نمیتوان شک کرد. مدیران شهری و مسئولان میراث، در ادوار مختلف، هیچ وقت توضیحی در مورد تخریب بافت تاریخی صاحبآباد ندادهاند.
عتیق» چگونه تاریخ باستانی تبریز را بلعید؟
کسی نام «کهنهخیابان» را به یاد دارد؟ خیابانی که در سالهای دهه هفتاد، قسمت ارزشمند و پُررونقی از جادهابریشم بود و گذرگاه تاریخی و فرهنگی شهر تبریز به شمار میرفت. مسجد کبود که امروز از الحاقات بازار تاریخی تبریز به شمار میرود، نیز در همین محدوده واقعشده است.
کهنهخیابان، همچنین مشرف به محوطه باستانی عصر آهن و تبریزِ هزاره اول قبل از میلاد بودهاست. اما این صبغه تاریخی، در سالهای ساختوساز، نتوانست مدیران شهری و مسئولان میراث را به اندکی تامل و دلسوزی وا دارد. به این ترتیب، اجرای همزمان سه پروژه (خط یک مترو، مجتمع عتیق و بازآفرینی میدان شهید بهشتی که خودش شامل چندین بلوک مرتفع است) یکی از نفیسترین بافتهای تاریخی شهرهای کشور را زیر و زبر کرد.
در این میان، نقش مخرب پروژه عتیق بیش از دو پروژه دیگر است. این پروژه از شمال و غرب، مشرف به محدوده اکتشافات باستانی تبریز است. جایی که کاوشهای سال ۱۳۷۶، اشیا و گورهای چهار هزار ساله را از دل خاک بیرون کشید. کاوشهایی که میتوانست طبق نقشه مشخصی ادامه داشتهباشد، اما طرحهای کاوش، به پروژه عتیق خورد و نتوانست در برابر اراده آهنین مدیران و حجم سرمایهگذاریهای سنگین، اجرا شود.
عتیق در عرصه و زیربنای گسترده، بخش ارزشمندی از تاریخ باستانی تبریز را در خود بلعیدهاست. روایتهای شفاهی در مورد مشاهده خردهسفال در میان نخالههای گوبرداری این پروژه هنوز هم ورد زبان دوستداران میراث فرهنگی است. روایتهایی که همواره برچسب «حرف عوام» میخورند و کسی ضرورتی برای پاسخگو به آنها نمیبیند.