چرا پروژه برجام شکست خورد؟
محمد توکلی
در هفته گذشته و همزمان با پنجمین سالگرد اعلام برجام شاهد اظهارات مختلفی از سوی مسئولان داخلی و خارجی بودیم. از وزیر امور خارجه و رئیسجمهور که همچنان آن توافق را به عنوان یک دستاورد دانسته و نسبت به خروج آمریکای ترامپ از برجام معترض هستند تا اروپاییها که نسبت به از دست رفتن توافق هشدار میدهند و از طرف ایرانی میخواهند تا دوباره به اجرای برجام بازگردد و تا مقامات فعلی و سابق ایالات متحده که هر یک به نوعی از برجام سخن گفته و میگویند؛ یکی به عنوان دستاوردی برای جلوگیری از حرکت ایران به سمت سلاح هستهای و دیگری توافقی که در آن آمریکا ضرر کرده است!
اما با هر رویکردی که به برجام بنگریم از این وقعیت گریزی نیست که فرمان دونالد ترامپ برای خروج آمریکا از توافق هستهای ضربهای واقعی و جدی به آن زد و امروز دیگر بود و نبود ایران در برجام در حوزه اقتصادی اثری ندارد و اگر اصراری به ادامه کج دار و مریز توافق هستهای وجود دارد باید علت آن را در بخشهای سیاسی و امنیتی این توافق جستجو کرد. پرسش اساسی این است که چرا برجام به این نقطه رسید و آیا امکانی وجود داشت تا این توافق مهم به این حال و روزی که اکنون شاهدش هستیم نیفتد؟!
برای پاسخ به این پرسش لازم است کمی به عقبتر بازگردیم؛ به روزهای مذاکرات هستهای و اعلام توافق از سوی ظریف و موگرینی. آن مذاکرات میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای عضو شورای امنیت به علاوه آلمان همانطور که بارها از سوی مقامات ایران اعلام شد صرفا موضوعات مربوط به پرونده هستهای را در بر میگرفت و در نتیجه توافقی که از آن مذاکرات پدید آمد نیز منحصر به همین موضوع بوده است. در همان ایام بسیاری از تحلیلگران مستقل داخلی و خارجی تاکید داشتند که برجام هستهای به تنهایی نمیتواند مشکلات ایران با جامعه بینالملل را حلوفصل کند و ضرورت دارد تا در کنار این پرونده سایر پروندههای روی میز میان ایران و آمریکا نیز مورد توجه و بررسی قرار بگیرد. از موضوعات مربوط به حقوق بشر تا مسائل موشکی و از همه اینها مهمتر پرونده منطقه.
در نقطه مقابل اما تصمیمگیران کشور بر این باور بودند که مذاکره درباره این موارد باید به بعد از اثبات حسن نیت ایالات متحده در اجرای برجام موکول شود و در نتیجه امکان و میدان لازم برای فعالیت دیپلماتها در این حوزه فراهم نشد. همزمان با اجرایی شدن توافق هستهای و ایجاد گشایشهای ملموس بین سالهای 1394 تا 1396 شاهد بودیم که تنشها میان جمهوری اسلامی و متحدانش با ایالات متحده و متحدانش در منطقه رو به فزونی گرفت؛ تنشهایی که از سوریه آغاز شد، در عراق ادامه یافت و پس از مدتی در جنگ یمن نیز بروز و ظهور پیدا کرد. در این میان کسر قابل توجهی از کشورهای منطقه نیز به رهبری عربستان سعودی کنار آمریکا و در مقابل ایران قرار گرفتند. واقعیت این است که ریشه شکست پروژه برجام به همین مسائل منطقه بازمیگردد. مسائلی که بیشتر از آن که دیپلماتها در آن نقشآفرین باشند در اختیار نظامیان بوده است.
با نگاهی به آنچه دونالد ترامپ در سه سال اخیر درباره علت خروج آمریکا از برجام میگوید شاهد هستیم که او نیز عمده توجیهات خود را حول محور مسائل منطقهای بیان میکند. نتیجه آن که راه احیای دوباره برجام نیز از مسیر منطقه میگذرد و باید پذیرفت که راهبرد سیاسی ایران در دوران پسابرجام فرصت کافی را به مخالفان خارجی این توافق داد تا آن را به شرایط ناکارآمد امروز برسانند.