وقتی به خاطر یک درصد، ۹۹ درصد کل بودجه فراموش میشود!
در دوران ناصری، مدارس مدرن تاحدودی در قفقاز و استانبول رواج یافته بود تا جائیکه برخی از متاثرین این دو نحله تنها راه نجات مملکت را ایجاد مدارس جدید میدانستند و در تشویق میرزا حسن رشدیه( مبدع مدارس نویس در ایران )میگفتند اگر کودکان این سرزمین به مدرسه بروند و سواد یاد بگیرند همه مشکلات مان حل خواهد شد. این نوع اندیشه را اندیشه تک خطی مینامیم که همه مشکلات را میخواهد با یک مولفه حل و فصل نماید.
البته آن روزها برای فکر خود مستند مهمیداشتند چرا که فقط ۱۰ درصد مردم ایران سواد داشتند و بقیه بی سواد بودند. اما اندیشمندان آن دوران از یک نکته بسیار مهم غفلت میکردند آنهم اینکه نهادها و تکنولوژیهای مدرن بر بستر فرهنگی یک ملت مینشیند و در دل آن عمل میکند. فازغ از اینکه حکمرانان نیز ارادههای معطوف به قدرت خود را در کارکرد آن نهادها ساری و جاری میکنند. همچنانکه بعدها دیدیم مدرسه خودش تبدیل شد به یک ابزار ایدیولوژیک در دست دولت برای تسهیل استبداد و استعمار در دوره پهلوی!
نمونه دیگر موضوع قانون بود. میرزا یوسف تبریزی ملقب به مستشارالدوله روزنامه یک کلمه را منتشر میکرد و منظورش این بود که اگر فقط قانون داشته باشیم ایران گلستان میشود. همه اینها نشانههای اندیشه تک خطی بود که در دل یک جامعه تک خطی ظهور یافته بود.
نتیجتا مایلم عرض کنم، صرفا با اتکا به تکنولوژی و یا محصول سیاسی مدرن نمیتوان متجدد گردید و بر مشکلات فائق آمد.
حکایت آن روزهای مدرسه یا روزنامه قانون را میخواهم با موضوع بودجه امروزمان تطبیق کنم. البته قیاس مع الفارقی است اما نکته ای را میتوان از دل این قیاس وارده استنباط نمود.
کل بودجه کشور برای سال بعد ۳.۶ میلیون میلیارد تومان است که از این رقم چیزی حدود ۱۱ هزار میلیارد تومان سهم نهادهای مذهبی و فرهنگی است. یعنی تقریبا زیر یک صد کل بودجه کشور. اما میبینید چه قشقرقی سر همین موضوع بپا است چقدر از توان نقد اجتماعی و علمیو حتی عمومیبودجه کشور سر همین دعوا پرت میشود؟ و همین یک درصد چقدر حواس عمومیجامعه را از مسائل اصلی و شاهرگهای توسعه ای کشور و استان دور میکند؟ طوریکه انسان احساس میکند اگر این یک درصد بودجه وجود نمیداشت همه مسائل کشور حل میشد!
مثلا مقایسه کنید چه تعداد از فعالین سیاسی و رسانه ای تبریز وقت خود را صرف نقد بودجه عمرانی استان میکنند؟ چه تعداد بحث علمیدر رسانهها در خصوص لزوم تخصیص یا عدم تخصیص بودجه به پروژههای عمرانی جدید میبینید و. .؟
قطعا متوجه هستید که مساله من رد یا تایید بودجه نهادهای مذهبی و فرهنگی نیست بلکه مساله من عطف تمام توجهات به این حاشیه(یک درصد) است بطوریکه ۹۹ درصد کل بودجه فراموش میشود.
بودجه عالی ترین نشان عقلانیت یک سیستم حکمرانی است که هدفها و اولویتهای آن سیستم را به رخ میکشد، اما منتقدین و روشنفکران ما وقت خود را صرف یک بازی ابزاری با بودجه میکنند. چرا؟ چون جامعه ما هنوز هم تک خطی میاندیشد.
فکر میکنند مانع توسعه همین یک درصد بودجه است و با ۹۹ درصد مابقی بودجه کاری ندارند.
البته دلیل دیگری هم دارد اینکه، چون بحث درباره بقیه بودجه نیازمند دانش پیچیده و چندبعدی و آشنایی با دیدگاهها و مکاتب فکری و اقتصادی و توسعه است که ما ایرانیان کمتر حوصله ای برای یادگیری و تفکر در مورد آنها را داریم.
این گونه است که اندیشههای تک خطی جامعه مان را تک خطی میکنند و همین جامعه مشوق اندیشههای تک خطی میشود و. .
غلامرضا منصوری -دانشجوی دکتری علوم سیاسی
//اناج