نیروی هوایی چگونه ماشین جنگی ارتش بعث را زمینگیر کرد؟
به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی هم با بیعت با امام خمینی(ره) نقش بیبدیلی در پیروزی انقلاب داشت و هم در هشت سال دفاع مقدس برگ برنده و یکی از عناصر اصلی برتری ایران بر دشمن بود.خلبانان نیروی هوایی در ماههای آغازین جنگ با واکنش قاطع و حمله به اهدافی در داخل عراق و نابودی زیرساختهای نیروی هوایی عراق در پایگاههایی مانند الولید، اشتباه محاسباتی صدام را به رخ او کشید. در ادامه و در شرایطی که سازمان رزم نیروی زمینی ارتش در پی انقلاب به هم ریخته بود و از سوی دیگر به دلیل کندی در لجستیک و انتقال نیروی زمینی از پادگانهای کشور هنوز آرایش دفاعی و استحکامات مورد نیاز در مرزهای غرب و جنوب تشکیل نشده بود، این نیروی هوایی ارتش بود که توانست جلو ارتش بعث را گرفته و مانع از پیشروی آن در خاک خوزستان شود. ۱۹ بهمن ماه و همزمان با روز نیروی هوایی بخش نخست گفت و گوی ایرنا با دو تن از خلبانان پیشکسوت نیروی هوایی درباره بیعت همافران با امام خمینی(ره) منتشر شد. در بخش دوم این گفت و گو امیر سرتیپ حسین خلیلی و امیر سرتیپ سید اسماعیل موسوی از نقش نیروی هوایی در هشت سال دفاع مقدس میگویند.
ایرنا: عملیات کمان ۹۹ یا همان حمله به اچ سه یکی از مهمترین عملیاتهای نیروی هوایی در دفاع مقدس بود شما در این عملیان حضور داشتید؟
سرتیپ خلیلی: عملیات اچ ۳ بسیار راهبردی و مهم بود و بیش از ۶ ماه روی آن کار شده بود. طراحان این عملیات فریدون ایزدستا و علی دهنادی بودند. با این حال بزرگترین متفکر نیروی هوایی چه در این دوره و چه در دوران دفاع مقدس سرتیپ خلبان بهرام هوشیار رشتی بود که نه تنها در این عملیات بلکه عملیاتهای دیگر پشتیبانی هوایی مانند ثامن الائمه، فتح المبین، رمضان و … ابتکارات بسیار بزرگی داشت. مردم ما باید این مرد بزرگ را بشناسند. بهرام هوشیار سال ۵۸ به جرم اینکه عضو تیم اکروجت نیرو هوایی بوده با درجه سرهنگی بازنشسته اجباری میشود، بعد ازآغاز جنگ، داوطلبانه پرواز میکند این موضوع به گوش سرهنگ فکوری میرسد و شهید فکوری پیام میدهد به هوشیار بگویید بیاید اینجا و بگوید ما چه کار کنیم. ما کسانی که پرواز کنند زیاد داریم ما متفکر میخواهیم.
حطیه بندی درعملیات اچ ۳ به طور کامل رعایت شد
۳۱ شهریور جنگ آغاز شد و ۶ مهر سرهنگ هوشیار از پست فرماندهی از طرف شهید فکوری دستوری صادر میکند به پایگاه چهارم بروید از مناطقی عکسبرداری کنید و به پایگاه ششم دستور میدهد که بروید مواضع دشمن را منهدم کنید. هوشیار رشتی از متفکرانی بوده که حمله به اچ ۳ را طراحی کرده است. یادم هست اسفند ۱۳۵۹ به اتفاق شهید اردستانی گسترش پیدا کردیم ما اصلا در پایگاه همدان نمیدانستیم چرا باید در پایگاه f۴ برویم. ولی آنها فکرشان این بود روزی که تک اصلی انجام شود، باید پایگاه از یکی دو ماه قبل شلوغ باشد تا عراقیها دست نیروی هوایی را نخوانند. مسئولیت یک بخش از عملیات اچ ۳ که گشت رزمی با اف ۵ در پایگاه سوم شکاری همدان بود را ما برعهده داشتیم. خوبی این عملیات این بود که حیطه بندی به طور کامل رعایت شده بود.
در جریان این عملیات ما یک حمله اصلی به اچ ۳ و یک حمله ایذایی داشتیم. بخش ایذایی انهدام پالایشگاه کرکوک با هواپیماهای اف ۵ بود. در واقع این عملیات برای این بود که امیربرات پور و تیمش بتوانند عملیات اصلی حمله به اچ سه را انجام دهند و دشمن متوجه نشود. در این عملیات شهید اردستانی موظف میشود آگاهانه در مقابل دید رادار هواپیما برود به پالایشگاه کرکوک تک انجام دهد که اگر دیدهبانی عراق گزارش کرد، فکر کنند ایران فقط میخواهد به کرکوک حمله کند. جالب اینجاست که شهید اردستانی و توکلی با یکی دیگر از بچهها به نام حسین پور میروند عملیات را انجام می دهند و سالم برمی گردند.
عراق نیامده بود در اهواز گیر کند/ اشتباه محاسباتی هم نداشت
خیلی از ماها فکر میکنیم نیرو هوایی عراق یک نیروی دست بسته بود. بنیانگذار نیروی هوایی عراق سپهبد عدنان خیرالله همدوره تیمسار خاتم ایران است. همان موقع که فکوری با ۲۱ سال خدمت فرمانده نیروی هوایی ایران بوده عدنان خیرالله با بیش از ۴۰ سال خدمت هم وزیر دفاع عراق بوده وهم نیروی هوایی عراق را هدایت میکرده. اینجاست که تفکرات آقای هوشیار و حماسههای آقای اردستانی و موسوی در جنگ خود را نشان میدهد. ما تمام زیرساختهای عراق را بمباران کردیم.
شما فکر نکنید که عراق آمده بود که دراهواز گیر کند و بماند. چه کسی جلوی عراق را گرفت. چگونه شد که راهبرد اردستانی بر عراق پیروز شد، آیا عراق در محاسبه اشتباه کرده بود. نه والله، همه راهبرد پردازان نظامی دنیا یک پیروزی برق آسا را برای ارتش عراق پیش بینی کرده بودند. برای این که نیروی هوایی ما به خاطر مسائل انقلاب و اتفاقاتی که افتاده بود بازدارندگی خود را از دست داده بود. تجهیزات وقتی میتواند به کار بیاید که آمادگی رزمی باشد و خلبانان همه کار کرده باشند. درست است که همه ما پای کار بودیم اما بعد از انقلاب پروازها به شدت کاهش یافته بود. در پایگاه تبریز ما روزانه ۸۰ تا ۹۰ سورتی پرواز داشتیم که به ۱۰ سورتی کاهش پیدا کرده بود. بنابراین خلبانان ما به طور کلی آمادگی خود را از دست داده بودند اما با این همه معذورات باز عراق نتوانست پیروز شود.
ایرنا: کودتای نوژه چه تاثیری در ظرفیتهای نیروی هوایی داشت؟
سرتیپ خلیلی: کوتای نوژه یا کودتای نقاب یکسری عوامل داشت. ببینید چنین اتفاقاتی مانند شمشیر دولبه است؛ هیچ وقت نباید دشمن را احمق فرض کرد. دشمن به هر حال طرحریزی میکند که اگر کودتا پیروز میشد دشمن به اهدافش میرسید اگر نافرجام میشد، باز هم به هدف خود می رسید و به هر صورت به نیروی هوایی ضربه میخورد. روز ۲۴ یا ۲۵ اسفند بود پادگان پیرانشهر را غارت میکنند و بعد به پادگان پسوه حمله میکنند. این در حالی است که افسرانی که در حکومت نظامی شرکت داشتند تیرباران میشوند. در این شرایط چه کسی جرات میکند به مصاف نیروهای ضد انقلاب برود که از نیروی هوایی کمک خواستند و بنده با حسین دارابی از شهدای دفاع مقدس مامور شدیم برویم ارومیه تا به همرزمان نیروی زمینی کنیم. البته شهید شیرودی و شهید کشوری و بچههای دیگر نیروی هوایی هم آنجا بودند. نیروی زمینیها می گفتند ما میخواهیم تا شما در کنار ما باشید. وجود نیروی هوایی حتی به عنوان پوشش هوایی و نمایش قدرت برای ما یک امید است و اعتبار روانی دارد. در چنین اوضاعی است که کودتای نقاب رخ می دهد. کودتای نقاب ۲ماه قبل از جنگ افشا میشود.
ایرنا: فکر میکنید کودتا توطئهای برای خالی کردن نیروی هوایی ارتش از نیرو بود؟
سرتیپ خلیلی: نه من این را نمی گویم من میگویم هر دو؛ اگر پیروز میشد فباه المراد، بنابراین شما نمیتوانید بگویید صد درصد توطئه بود، مگر در ۲۸ مرداد سپهبد زاهدی برگزیده خود دکتر مصدق نبوده است؟ کودتا کرد. کودتای سپهبد زاهدی راحتتر بوده یا اینها، بنابراین نمیتوانید بگویید، این یک شمشیر دولبه بود.
ایرنا: چه کسی پشت صحنه بود؟
سرتیپ خلیلی: همه استکبار جهانی بود. اسناد معتبر و اعترافات تکان دهندهای داریم که همه استکبار جهانی پشت ارتش عراق بودند. یکی از خلبانان ما به عنوان ضدانقلاب شناخته شد، فرهاد نصیرخوانی بود که در آن ایام در لندن بوده است او میگوید یک گروه عراقی آمدند گفتند که با ما همکاری کنید تا از طرف بختیار رژیم ایران را ساقط کنیم. من گفتم دومی را قبول دارم که رژیم را ساقط کنیم ولی با عراقیها همکاری کنیم جمهوری اسلامی را ساقط کنیم و این دستور بختیار است آیا شما اشتباه نمیکنید؟. نصیرخوانی می گوید باورم نشد که دستور بختیار است و زنگ زدم به بختیار که در لندن بود و گفتم میخواهم با شما دیدار کنم و رفتم من را پذیرفت، پرسیدم شما میگویید با عراقیها همکاری کنیم. گفت چه اشکالی دارد. گفتم بیاییم با عراقیها همکاری کنیم که جمهوری اسلامی را سرنگون کنیم. میگوید وقتی دیدم بختیار اصرار میکند گفتم این ودای من بین من و شما میشود، دیگر با بختیار همکاری نکردم و به آمریکا مهاجرت کردم.
بنابراین توطئه پیچیدهای بوده وامید پیروزی هم داشتند. نمیگویم که ۱۰۰ درصد پیروز میشدند یا ۱۰۰ درصد شکست می خوردند اما هر دو طرف به نفع آنان بود یعنی اگر کودتا پیروز میشد یا شکست میخورد، که شکست خورد به نفع آنان بود. به هر حال بعد از این ماجرا نیروی هوایی اعتبار خود را از دست داد به طوری که نیروی هوایی بعد از ۲۷ تیرماه ۵۹ همان نیروی هوایی قبل از آن تاریخ نیست. اما میخواهم بگویم وقتی جنگ میشود خیلی از خلبانانی که گروه اول آنها تیرباران شده بودند و منتظر تیرباران بودند که اجازه بدهید از هیچ کدام اسم نیاورم. اما بگذارید از یک شهید اسم بیاورم به نام ابوالفضل مهدیار که در تهران بود. وقتی عراق حمله میکند از زندان آزاد میشود داوطلبانه با آن که خلبان پایگاه همدان بوده، به بوشهر میرود چرا که میفهمد عراقیها آبادان را محاصره کردند و در روز دوم آبان سال ۱۳۵۹ یعنی بعد از ۳۰ روز چنان هواپیمای مهدیار را به موشک و مسلسل می بندند که او و کمک خلبانش در هوا منفجر میشوند به طوری که تا سال ۱۳۷۰ خبری از ابوالفضل مهدیار نبوده است، سال ۱۳۷۰ خبر شهادتشان تایید می شود و آثاری از پیکر او پیدا کردند در قم دفن کردند والان خیابانی به نام وی در قم مزین هست.
ایرنا: با شهید بابایی و شهید دوران یا شهید دوران هم دوره بودید و آیا خاطرهای از این شهدا دارید؟
سرتیپ موسوی: شهید دوران خلبان اف ۴ بود که در پایگاه بوشهر و بعد همدان بود و بعد هم در بغداد حماسه آفریدند. من با ایشان همکاری نداشتم. اما شهید بابایی، زمانی که من خلبان اف۵ بودم و یک دوره جلوتر از ما به پایگاه دزفول آمده بود. در آن مقطع خلبان گردان ۴۲ شکاری دزفول بود که ما برای آموزش اف ۵ آمدیم. شهید بابایی خلبانی ورزیده و ورزشکار بود. فکر کنم سال ۵۵ یا ۵۴ بود که برای خلبانی اف ۱۴ گزینش شد. تا زمان انقلاب شهید بابایی با اف ۱۴ پرواز میکرد. من قبل از انقلاب چون به عنوان خلبان هدفکش اف ۵ به اصفهان میآمدم با دوستان اف ۱۴ با هم سر بریفینگ پرواز میکردیم. ما در اف ۵ هدفهایی را زیرهواپیما میبستیم و رها میکردیم وهواپیمای اف ۱۴ به این هدف تیراندازی میکرد. ما در همین رابطه با یکدیگر پروازهای مشترکی داشتیم تا اینکه انقلاب پیروز شد. شهید بابایی از قبل از انقلاب هم تم بسیار مذهبی و اصیل داشت. دانشجویانی که با او همکلاس بودند هم به این موضوع شهادت می دهند. شهید بابایی حاشیه نداشت و کار خودش را میکرد و سعی می کرد مرتبط با مسایل شرعی باشد تا اینکه انقلاب پیروز شد. با حضور در روستاها به نیازمندان کمک میکرد. واقعا تمام زندگی خود را وقف کمک به مردم میکرد. بعد از فرار بنی صدر مسوولیت پایگاهها را به تعدادی از خلبانهای شناخته شده دادند. یکی از آنها شهید بابایی بود که به عنوان فرمانده پایگاه هشتم شکاری اصفهان که یکی از مهمترین پایگاههای عملیاتی و حساس ما بود که در آن اف ۱۴ به اصطلاح عملیاتی می شد، انتخاب شد.
شهید بابایی در پایگاه هشتم شکاری که بعدا منطقه هوایی شهید بابایی شد، خودش را نشان داد. بعد از مرحوم هوشیار رشتی شهید بابایی را به عنوان معاون عملیات گذاشتند و از این مقطع هست که شهید بابایی بیشتر خود را نشان داد. شهید بابایی همان موقع هم که فرمانده پایگاه اصفهان بود، در جبههها حضور پیدا میکرد و معمولا هم خیلی ساده برای پرواز حضور پیدا می کرد و واقعا سنگ تمام گذاشت. این جا بود که گزینشهای شهید بابایی شروع شد که افراد را در کجا قرار دهد که بهترین کارآمدی را داشته باشند. از جمله انتصابات ایشان سرتیپ خلیلی بود که جزو گزینههای شهید بابایی بود که از اف ۵ برداشت و به عنوان خلبان اف ۱۴ گذاشت.
این یک اتفاق باورنکردنی بود که آقای خلیلی که هنوز در اف ۵ هم به آن صورت تجربهای ندارد، بعنوان خلبان اف ۱۴ به کار گرفته میشود و اولین ماموریت جنگی ایشان با اف ۱۴ است. ایشان جوانترین خلبان بود و اینقدر اصرار کرد و من آن زمان فرمانده گردان بودم که می گفت آقا چرا مرا انتخاب نمیکنید بالاخره یک پرواز در کابین عقب من آمد. هواپیمای اف ۵ یک کابین است ولی اف ۵ E دو کابین است بنابراین با یک هواپیمای دو کابین منطقهای را در خاک دشمن بمباران کردیم که این اولین ماموریت خلیلی بود. هواپیمای اف ۱۴ هواپیمای استراتژیک هست که فقط کابین جلوی آن میتواند پرواز کند و کابین عقب آن چیزی ندارد. یعنی خلبان باید خودش هواپیما را بلند کند و بعد بنشاند. در حالی که هواپیمای اف ۵ و اف ۴ دوکابین دارد و هر دو خلبان میتوانند هواپیما را کنترل کنند و اگر کابین جلو نتوانست، کابین عقب بتواند هواپیما را کنترل کند. شهید بابایی با این کار یعنی انقلابی در استفاده از هواپیماهای اف ۱۴ بوجود آورد. شهید بابایی می گفت اف ۱۴ باید آسمان کشور را حفاظت کند. این هواپیما علاوه بر راداری که دارد، قدرت جهنمی برای دشمن بود. خلبان عراقی به محض این که میشنید هواپیمای اف ۱۴ در منطقه حضور دارد هرجایی که بود بمبش را می ریخت و فرار میکرد برای این که میدانست از جایی که فکرش را نمیکند میخورد. اف ۱۴ موشکهایی دارد که از ۵۰ مایلی میتواند هواپیمای دیگر را بزند. بنابراین شهید بابایی ارزش و کار این هواپیما را میدانست که شروع به گزینش افراد کرد و آدمهای ویژه را با سن پایین انتخاب میکرد چرا که آینده نیروی هوایی را میدید.
بعد از سال ۶۳ شهید بابایی قرارگاه رعد را بوجود آورد و با اختیاراتی که در این قرارگاه داشت، میتوانست همه تصمیمات را بگیرد. در آن دوره ایشان تصمیمشان این شد که مثلا سال ۶۴ بنده که در دافوس بودم را به عنوان معاون عملیات پایگاه دزفول انتخاب کرد. اول تیرماه سال ۶۴ من معاون عملیات پایگاه ذزفول شدم و مدتی بعد جانشین پایگاه و بعد فرمانده پایگاه شدم. این پایگاه کمتر از ۹۰ مایل از مرز عراق فاصله داشت. دزفول از پایگاههایی بود که عراق آمده بود بگیرد و از آنجا تهران را بزند. تشخیص شهید بابایی این بود که من با درجه سرگردی فرمانده این پایگاه شوم. یا رضا سعیدی فرمانده پایگاه بوشهر شود. بنابراین ایشان در عملیاتها و گزینشها نقش مستقیم داشت.
بعد از آن موجی از ماموریتهای نیروی هوایی را داریم، نیروی هوایی از اول جنگ در سه ماه اول یک سوم نیروی خود را فدا کرد تا جلو پیشروی دشمن را گرفته و آن را تثبیت کند چرا که همانطور که سرتیپ خلیلی گفتند عراق نیامده بود پشت کرخه بماند.
ایرنا: یک سوم از پرسنلی یا تجهیزات نیروی هوایی فدا شد؟
سرتیپ موسوی: بله یک سوم هواپیماها و خلبانهای ما فدا شدند اگر نیروی هوایی جلوی عراق را نمی گرفت، عراق راحت از پل کرخه عبور می کرد. در این صورت خوزستان بدون برو برگرد از ایران جدا شده بود. روز اول که عراق در۳۱ شهریور ۵۹ حمله را شروع کرد همان روز نیروی هوایی ۸ فروند هواپیما به عراق فرستاد و فردای آن روز یعنی یک مهر ۵۹ ماموریت خود را شروع کرد. در ماموریتها معمولا دو هدف را تعقیب میکردیم؛ یک انهدام زیربناهای دشمن و دوم توقف دشمن در خوزستان. ما باید دشمن را که مثل مور و ملخ در دشت عباس خوزستان حرکت میکردند، بمباران و متوقف می کردیم و این کار را باید نیروی هوایی انجام می داد چرا که نیرویی نبود جلوی آنها بایستد اگر نیروهایی هم بودند، نمی توانستند مقاومت کنند. زمانی اگر لشکر ۹۲ مانور میکرد تا سوریه اعلام آماده باش میکردند ولی در آن روزها لشکر ۹۲ قلع و قمع شده بود. بنابراین اینها همه باعث میشود که ماموریت نیروی هوایی سختتر شود. اگر لشکر ۹۲ با همان استعداد و توان سابق بود سرنوشت جنگ فرق می کرد. در چنین شرایطی نیروی هوایی هر چه دارد باید بزند تا جلوی دشمن را بگیرد.
در این مقطع نیروی هوایی هرچه توان داشت گذاشت. بعد نیروی هوایی باید کم کم ترمز را بکشد نمیتوانستیم آن قدر تلفات بدهیم و باید مقداری ماموریتها سبکتر میشد. اگر نمودار فعالیتهای نیروی هوایی را بینید در مقطع اول جنگ بسیار پرتوان وارد شدیم و بعد مجبور شدیم فتیله را پایین بکشیم. مجددا در عملیاتهای والفجر ۸، کربلای ۵، عملیات مرصاد نیروی هوایی در اوج توان ماموریت انجام می دهد. در والفجر ۸ در سال ۶۴ که ماموریت عبور از اروند به طرف فاو انجام شد، روزانه بیش از ۵۰ سورتی ماموریت انجام میشود در حالی که ما سال قبل از آن شاید روزانه ۲۰ سورتی ماموریت انجام میدادیم. این هنر شهید بابایی بود که با تشکیل قرارگاه رعد و جمع کردن هواپیماها این توان را به نیروی هوایی داده بود. تلاش شهید بابایی این بود که تا کمترین تلفات به نیروی هوایی وارد شود. اگر در کربلای ۵ نیروی هوایی نبود، خدا میداند چه اتفاقی میافتاد. یا در والفجر ۸ نیرو هوایی معجزه کرد. به تایید خود برادران سپاه نیروی هوایی دنیایی از آتش را روی دشمن ریخت تا راه را برای نیروهای خودمان باز کند و جلوی پاتک دشمن را بگیرد.
ایرنا: به هر حال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل تقابل که دنیای استکبار با ما داشتند نیروی هوایی هم دچار مشکلاتی شد. نیروی هوایی چطور در این چهار دهه توانست فعالیتهای خود را ادامه دهد؟
سرتیپ خلیلی: قبل از انقلاب چون با کارخانه سازنده ارتباط داشتیم نه نیاز به خودکفایی داشتیم و نه این استراتژی را دنبال می کردیم. ولی بعد از اینکه مورد حصر نظامی و تحریم قرار گرفتیم در حالی که عراق که با ما میجنگید نه تنها تحریم نبود بلکه مدرنترین سلاحها را در اختیارش گذاشتند. نیرو هوایی که همان نیروهوایی بود هواپیمای جدیدی هم خریداری نکرده بودیم چگونه تعداد سورتی پروازها در عملیات والفجر ۸ بالاتر رفت. در این مقطع تغییرات تاکتیکی ابتکاری و کارهای جهاد خودکفایی و ابتکارات بچههای فنی نیروی هوایی بود که معمولا هم به چشم نمی آید.
همه مطبوعات و کارشناسان جهان میگفتند نیروی هوایی ایران قادر نیست بیش از یک هفته بجنگد. راه دور برویم رهبر انقلاب در خاطراتشان گفتند که من را صدا کردند به اتاق جنگ به عنوان نماینده امام (ره)، چه شد که این همه هواپیمای اف ۱۴ که قرار بود بخوابد، بیش از ۱۰۰ هزار ساعت در جنگ پرواز کرده و بیش از ۵۰ هزار سورتی پرواز با سوخت گیری انجام داده است. این ابتکارات بچههای فنی ما بود. سربازانی که هیچ وقت در این تریبونها از آنان یاد نشده است. یک ساعت پرواز عادی نیازمند ۱۰۰ ساعت کار مستقیم فنی و ۱۰۰۰ ساعت کار غیرمستقیم فنی است
وقتی در سال ۶۰ به اصفهان رفتم شهید بابایی فرمانده پایگاه بود. والله در یکسری عملیات شرکت کردم، تنم لرزید ۱۷ فروند هواپیمای اف ۱۴ به خاطر یک لقمه نمیتواند ترمز بگیرد. لقمه ترمز این هواپیما را ساختند. در واقع به خاطر ارتباط بچههای فنی با دانشگاههای صنعتی این ابتکارات انجام شد. در حالی که وظیفه نیروی هواپیمایی ساخت هواپیما نیست. وظیفه نیرو هوایی آماده سازی و تعویض است نه تعمیر چگونه این بچهها کار کردند. شهریور ۱۳۵۹، ۱۳ فروند هواپیمای اف ۱۴ آماده بود. در آن تاریکی شب وقتی که عراق همه پایگاههای ما را بمباران کرده بود، توانستند با چراغ قوه ۱۳ هواپیما را به ۳۰ فروند برسانند.
قاضی مرادی از همافران خوب ما است هر وقت میبینیم دستش را میبوسم می گویم اگر ما پرواز کردیم و روی هوا پز دادیم و اگر مانور دادیم این شما بودید که هواپیماها را آماده کردید و باعث شدید ما با اعتماد به نفس با دشمن درگیر شدیم …جا دارد از همافرانی یاد کنیم که نه فقط با امام بیعت کردند بلکه جنگ را هدایت کردند و بعد از جنگ هم هواپیماهایی ساختند که الان شاهد پرواز آنها هستید.
///ایرنا