در نظامهای پارلماتاریستی، احزاب به اندازه اقبالی که از سوی مردم کسب کردهاند، سهمی در پارلمان خواهند داشت و متناسب با سهم خود در تصمیمسازیها مشارکت دارند. حتی پس از انتخابات اگر صلاحیت فردی از حزبی تایید نشد، سهم و جایگاه حزب، دست نخورده باقی میماند تا حزب یاد شده فرد دیگری را معرفی کند. در واقع حق #حزب و #رای #مردم پایمال نمیشود. اما در #انتخابات ادوار گذشته ایران، مثلا فردی در #اصفهان #تاییدصلاحیت شد، رای مردم را کسب کرد و در آستانه حضور در #مجلس ، دوباره ردصلاحیت شد. به عبارت روشنتر، رای مردم کان لم یکن تلقی شده و نهایتا جایگاه حزب هم از بین رفت.
انتخابات در ایران هم باید در مسیر رشد و پیشرفت قرار بگیرد، اما متاسفانه نحوه تصمیمسازیهای انتخاباتی در قانون جدید به گونهای است که آخرین دریچههای افزایش مشارکتهای مردمی را هم میبندد. برخی جریانات، قدم به قدم و گام به گام در حال ایجاد محدودیت برای احزاب، مردم و افراد منتخب هستند. تداوم این روند جمهوریت نظام را تضعیف کرده و زمینه را برای اعمال سلیقه فراهم میسازد. در واقع پرسشهای بنیادینی در خصوص انتخابات ایران وجود دارد که باید به آن پاسخ داده شود و آن اینکه چرا مشارکت در انتخابات ایران هر دوره کمتر شده است؟ چرا هر بار که رقابت نزدیک بوده، مشارکت و اقبال مردم بیشتر و هر بار که ردصلاحیتها فزونی گرفته، مردم با صندوقهای رای قهر کردهاند؟
واقع آن است هر زمان که مردم از صندوقهای رای ناامید شوند و زمینه کنشگری سیاسی برای آنها مسدود شود، مسیرهای دیگری را برای بیان مطالبات خود امتحان میکنند. نمونه این نوع انسدادها در انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ و متعاقب آن رخدادهای اعتراضی سال ۱۴۰۱ به عینه نمایان شد. هر بار که سیستم متوجه شد که زمینه کنشگریهای آزاد سیاسی و فرهنگی و اجتماعی باید فراهم شود، به همان میزان هم مشارکت بیشتر مردم را تجربه کرد و به این مشارکتهای فزاینده بالید. در نقطه مقابل هم هر زمان ردصلاحیتها بیشتر شد و انسداد سیاسی و انتخاباتی افزایش یافت، مشارکت مردم هم کاهش چشمگیری پیدا کرد. نظام حکمرانی امروز در مسیر یک انتخاب سرنوشتساز قرار گرفته است، تن دادن به انتخاب «مردم» یا انتخاب «برخی جریانات خاص»؟ /رویداد24