محرمانه ای به نام تیراژ

گفتگو نیوز/ گروه سیاسی: سالهاست کسی از تیراژ واقعی روزنامهها خبر ندارد؛ گاهی مدیران مسوول و سردبیران روزنامهها عددی را به عنوان تیراژ روزنامه خود اعلام میکنند که البته صحت آن روشن نیست و در اغلب موارد امکان راستی آزمایی هم ندارد. این در حالی است که از روزنامهها به عنوان پرچمدار اطلاعرسانی آزاد و شفاف انتظار میرود در این زمینه صادقانه اطلاعرسانی کنند.
شاید پیش از این دریافت یارانه مطبوعات علت اصلی عدم اعلام واقعی تیراژ روزنامهها بود اما مدتی است که این شاخصه برای دریافت یارانه حذف شده و یارانه روزنامهها با درنظر گرفتن حداقل تیراژ اختصاص مییابد. بنابراین احتمالا در حال حاضر حفظ قدرت روزنامه در اذهان عموم و حتی مهمتر از آن، از دست ندادن آگهیها علت عدم اعلام تیراژ اصلی آنهاست.
قبلا یک روزنامه به تنهایی ۵۰۰ هزار نسخه تیراژ داشت
محمد خدادی معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اخیرا تیراژ کل روزنامههای کشور را زیر یکمیلیون نسخه عنوان کرده و گفته بود این در حالی است که قبلا یک روزنامه به تنهایی ۵۰۰ هزار نسخه تیراژ داشت.
به گفته معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در کشور ۲۰۰ روزنامه مجوز دارند در حالی که تنها ۲۰ روزنامه فعال است.
خدادی، مدل، محتوا و سطح خروجی رسانهها را مربوط به دهه ۶۰ میداند و میگوید که امروز نسخههای سراسری دیگر جوابگو نیست و رسانهها باید بر اساس مختصات استان خود به صورت تخصصی فعالیت کنند.
او دوران فعلی را دوران تغییر کارکرد رسانهها میداند و میگوید باید با هوشیاری وارد مدل جدید شویم و با مطالعه روشهای جدیدی را پیدا و ساختارهای جدید ایجاد کنیم.
تیراژ ۲۰ روزنامه مطرح کشور نزدیک به ۶۰۰ هزار نسخه در روز است
براساس گزارش میدانی ایسنا از دکهداران مجموعه تیراژ ۲۰ روزنامه مطرح کشور یعنی همشهری، ایران، جامجم، خبر ورزشی، دنیای اقتصاد، کیهان، شرق، ایران ورزشی، جوان، اعتماد، آرمان، سازندگی، آفتاب یزد، وطن امروز، خراسان، جمهوری اسلامی، بانی فیلم، گل، ابتکار و قانون حدودا ۵۰۸ هزار و ۶۷۶ نسخه میشود و در واقع مجموعه روزنامههای صاحبنام در حوزههای مختلف سیاسی، عمومی، ورزشی و سینمایی نزدیک به ۶۰۰ هزار نسخه در روز است که این آمار از جهات بسیاری میتواند نگرانکننده باشد.
فاصله زیاد میان مردم و رسانهها و بیاعتمادی عمومی به رسانههای رسمی از جمله مواردی است که از این آمار به ذهن متبادر میشود. از طرفی، اینکه برخی از روزنامهها، بویژه روزنامههای وابسته به نهادها و ارگانی بخصوص، با ترفندهایی آمار برگشتی را دچار تغییر میکنند تا از یارانهشان کاسته نشود، میتواند عاملهای مهمی برای نگرانی و مهمتر از همه ارائه راهکارهای درست باشد.
در این میان تنها پایین بودن عدد عرضهها باعث نگرانی نیست، بلکه بالا بودن آمار برگشتیها نیز از دیگر مسائل بسیار مهم سالهای اخیر مطبوعات به حساب میآید. به گفته بسیاری از دکهداران به غیر از تعداد محدودی از روزنامههای شناخته شد، سایر روزنامهها فروش بسیار کمی دارند و حتی گاهی نسخهها کاملا دست نخورده بازمیگردند. در توزیع روزنامههای شناخته شده در محلههای مختلف تهران تفاوتهایی وجود دارد؛ در برخی محلهها روزنامههای اصولگرا نسبت به روزنامههای جناح مخالف فروش بیشتری دارند و در برخی محلهها این نسبت برعکس است.
البته آمار برگشتی روزنامهها بعضا با ترفندهایی از سوی توزیعکنندگان یا روزنامهها رفع و رجوع میشود تا تعداد برگشتیها در آماری که باید به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه شود، متعادل باشد. برخی از روزنامهها تمام نسخههای برگشتیها را از دکهداران دریافت نمیکنند؛ به عنوان مثال از ۵ نسخه برگشتی، تنها ۲ نسخه را دریافت میکنند و سه نسخه باقی مانده را نزد دکهدار میگذارند. این معامله دو سر سود است؛ هم آمار برگشتی روزنامه پایین میآید و هم اینکه دکهدار علاوه بر اینکه پول فروش آن سه نسخه را دریافت میکند، پول فروش این نسخهها به خریداران کاغذ بازیافتی را هم در جیب میگذارد.
همراهی روزنامهها با مردم از علل افزایش تیراژ مطبوعات در دوران انقلاب بود
بیژن نفیسی، از روزنامهنگاران پیشکسوتی که از پیش از انقلاب پا به این عرصه گذاشته درباره وضعیت مطبوعات در سال ۵۷ میگوید: در آن زمان شرایط به گونهای شده بود که گاهی برخی مطالبی که هیچ کسی تصور نمیکرد امکان چاپ در روزنامههای سراسری را داشته باشد، در مطبوعات انعکاس پیدا میکرد. اصلاً یکی از مهمترین دلایل افزایش تیراژ مطبوعات در آن برهه تاریخی این بود که مردم احساس کردند دغدغهها، نیازها و جواب بسیاری از سوالاتشان را میتوانند در روزنامهها بیابند.
او یکی از علل اصلی افزایش تیراژ مطبوعات در آن دوره را همراهی روزنامهها با مردم میداند و میگوید: اگر تیراژ روزنامههای آن دوره بالا رفته بود و روزنامهها گاهی در یک روز در چند نوبت به چاپ میرسیدند، تنها به این خاطر بود که مردم توانستند دغدغههای مشترکی با رسانههای آن دوره پیدا کنند. تیراژ میلیونی با امکانات چاپی آن دوره، اتفاق بسیار مهمی در تاریخ رسانهای کشورمان محسوب میشود. یادم است حتی در مقاطعی به دلیل کمبود کاغذ و مشکلات چاپ، نمیتوانستیم تیراژ روزنامه را بالا ببریم؛ وگرنه این ظرفیت وجود داشت که روزنامهها با تیراژ بسیار بالاتری چاپ شوند. یادم است که گاهی مجبور میشدیم از صفحات وسط روزنامه کم کنیم تا تیراژ را بالاتر ببریم.
این در حالی است که در سالهای اخیر شاهد کاهش تیراژ روزنامهها در کشور بودهایم. طبیعی است که پررنگشدن برخی خطوط قرمز، عدم احساس همراهی مردم با مطبوعات و عدم پاسخگویی به دغدغههای اصلی مردم در این امر نقش ویژهای دارد و در عین حال بخشی از این اتفاق نیز به دلیل بروز و ظهور رسانههای جدید و فراگیر شدن تلفنهای هوشمند است به نحوی که دیگر کمتر شهروندی برای دسترسی به اخبار از کانالهای مختلف رسانهای با مشکل مواجه است.
در این میان کسانی هم هستند که هنوز دوست دارند کاغذ روزنامه را لمس کند و همچنان مشتری ثابت روزنامهها هستند اما نسل جدید عمدتا با فیزیک و ساختار روزنامه ارتباط برقرار نمیکنند و حتی اگر بخواهند روزنامه بخوانند به دنبال نسخههای اینترنتی آن میگردند. همچنانکه در سایر کشورهای دنیا هم تیراژ روزنامهها نیز نسبت به سالهای گذشته کاهش یافته و حتی اغلب کیوسکهای مطبوعاتی در بسیاری از کشورها جمع شدهاند و روزنامهها بیشتر به صورت اشتراکی و اینترنتی مخاطب دارند.
این تحولات ضرورت تجدیدنظر رسانههای داخلی در مورد نحوه تولید محتوا وبسترهای عرضه آن را دوچندان میکند؛ شاید اگر در این زمینه تسریع شود آنها بتوانند با شیوهها و ابزارهای نوین مخاطبانشان را با خود همراه کنند.