ماجراهای یک رییسجمهوری و دو دولت

گفتگو نیوز/ گروه سیاسی: دولت حسن روحانی کمکم به خط پایان نزدیک میشود و تقریبا کمتر از یکسال تا پایان دومین دولت او باقی مانده است. هرچند سکاندار دولت در سالهای ۹۲ تا ۹۹ یک نفر بوده ولی رویکردهای روحانی در این ۷ سال متفاوت و در بخشهایی ۱۸۰ درجه با آنچه انتظار میرفت، متفاوت بوده است.
روحانی در حالی از انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ پیروز بیرون آمد که شعارهایی نزدیک به گفتمان اصلاحطلبی سر میداد؛ از رفع حصر گرفته تا مبارزه با فساد و ایجاد آرامش اقتصادی. او پیروزی خود در انتخابات ۹۲ را اگر نگوییم کاملا ولی تا حد زیادی مدیون بدنه اجتماعی اصلاحطلبان است. اصلاحطلبان برای پیروز شدن روحانی سنگ تمام گذاشتند؛ در حالیکه محمدرضا عارف از چهرههای اصلاحطلبان هم در انتخابات ۹۲ نامزد بود، ولی او ترجیح داد دو روز به انتخابات مانده بالاخره به راهبرد جمعی و بزرگان اصلاحات احترام بگذارد به نفع روحانی کنار بکشد. با کنار کشیدن عارف و پس از آن حمایت قاطعانه سیدمحمد خاتمی و مرحوم اکبر هاشمیرفسنجانی از روحانی، رای بدنه اجتماعی اصلاحطلبان راهی سبد روحانی شد. البته دو مورد دیگر هم هرچند به مراتب کمتر اما در پیروزی او نقش داشتند؛ اولی پراکندگی نامزدهای اصولگرایان که از هر طیفی یک نامزد داشتند و دومی روی کار بودن دولت محمود احمدینژاد که نارضایتی عمیق ناشی از عملکرد دولت او و تاثیرات وقایع سال ۸۸ در جامعه مشهود بود.
پس از کنارهگیری عارف از انتخابات به نفع روحانی ناظران گمان میکردند که رییسجمهوری منتخب محمدرضا عارف را برای معاون اولی انتخاب کند ولی چنین نشد و جهانگیری از چهرههای سرشناس حزب کارگزاران که نزدیک به هاشمی رفسنجانی هم بود، انتخاب شد. به نوعی میتوان گفت حلقه تنگ اطراف روحانی تاثیرات قابل توجهی بر تصمیمات رییسجمهوری میگذاشتند؛ جمعی که از چهرههای پرنفوذی مانند محمدباقر نوبخت، محمود واعظی و محمد نهاوندیان تشکیل میشود.
هرچند با انتخاب جهانگیری برای معاون اولی نظر بخش زیادی از اصلاحطلبان تامین نشد ولی باز هم برایشان بد نبود و در عین برخی انتقادات از کنار آن عبور کردند. معرفی کابینه دولت اول روحانی اما کمی انتقادات را پررنگتر کرد؛ اصلاحطلبان معتقد بودند که روحانی با پشتوانه بدنه اصلاحات روی کار آمده ولی ترکیب کابینهاش چنین چیزی را نشان نمیداد. او البته با مواضعی نظیر اینکه من وامدار هیچ حزب و گروهی نیستم و خط من خط اعتدال است و در عین حال با مشابهتسازی رفتار سیاسیاش با هاشمی رفسنجانی، سعی میکرد این اقداماتش را توجیه کند. اما آنچه مشخص بود این بود که اگر حمایت اصلاحطلبان نبود او هرگز کلید اتاق ریاست جمهوری را به دست نمیاورد. اما با این وجود چون این دولت ماموریت اصلی خود را در حل و فصل پرونده هستهای میدید، آنچنان که باید به سیاست داخلی توجهی نداشت و تمرکز دولت بر روی مذاکرات هستهای بود که بعدها با نام برجام به سرانجام رسید. اصلاحطلبان نیز بابت اینکه دولت از طرفی باید با مخالفان و تندروهای داخلی بابت مذاکرات هستهای مجادله میکرد و از سوی دیگر با ۶ قدرت جهانی مذاکره، علیرغم اختلاف نظرها، پشت دولت ایستادند و از مواضع دولت در جریان مذاکرات حمایت کردند.
دولت روحانی زمانی روی کار آمد که مجلس نهم دو سال از عمرش باقی مانده بود؛ مجلسی که چهرههای تندروی اصولگرایان در آن حاضر بودند؛ بعضا تریبون مجلس به محلی برای حمله به دولت تبدیل میشد؛ مجلسی پر چالش برای دولت که برای مثال فرجیدانا از معدود چهرههای اصلاحطلب کابینه که به عنوان وزیر علوم مشغول به کار بود، تنها چند ماه پس از آغاز فعالیتهایش از سوی مجلس استیضاح و برکنار شد. دولت روحانی که مجلس را علیه خود و سیاستهای دولتش میدید، بیش از پیش به علی لاریجانی نزدیک شد و تقریبا با یکدیگر ائتلافی نانوشته تشکیل دادند. نقش این ائتلاف در تصویب برجام در مجلس خود را به خوبی نشان داد؛ البته که نباید از کنار اینکه تصویب برجام به قول لاریجانی «تصمیم کشور» بوده هم گذشت. برای انتخابات مجلس دهم، ائتلاف نانوشته روحانی و لاریجانی قویتر شد؛ جایی که باز هم اصلاحطلبان حاضر به ائتلاف با طیف موسوم به اعتدالیها شدند؛ یاران نزدیک علی لاریجانی با هماهنگی جمعی از نزدیکان روحانی وارد لیست انتخاباتی اصلاحطلبان شدند و توانستند با حمایت قاطعانه محمد خاتمی و همراهی هاشمی رفسنجانی راهی بهارستان شوند. طیف نزدیک به لاریجانی و روحانی وقتی وارد مجلس شدند بر خلاف انتظارات راه خود را از اصلاحطلبان جدا کردند و فراکسیونی تشکیل دادند که رهبر معنوی آن علی لاریجانی بود؛ فراکسیونی که حالت ژلهای داشت و برخی مواقع به سمت اصولگرایان میرفت و گاهی هم به سمت فراکسیون امید مجلس؛ اما در عین حال باز هم برخی اصلاحطلبان مانند عارف از این ائتلاف دفاع میکردند.
عملکرد دولت در دوره اول به لحاظ اقتصادی و سیاست خارجی عملکردی قابل دفاع بود؛ دولت توانسته بود تورم افسار گسیخته سالهای قبل را مهار کند و وضع بازارهای مالی به یک ثبات نسبی برسد. از سوی دیگر در موضوع پرونده هستهای که به واسطه تحریمهای سنگین به جا مانده از ۸ سال قبلش خسارات سنگینی به اقتصاد و معیشت مردم زده بود، دولت با حمایتهای مقام معظم رهبری توانست با ۶ قدرت جهانی به توافق موسوم به برجام برسد که موجی از امیدواری نسبت به آینده را در دل جامعه ایجاد کرد.
اما انتخابات ۹۶ اوضاع کمی فرق کرده بود. چند ماه قبل از آن هاشمی رفسنجانی از حامیان دولت که در هرم حاکمیت چهرهای پرنفوذ و تاثیرگذار بود، درگذشت. روحانی انگار دیگر خود را تنها و بیپشتوانه میدید. او که در انتخابات ۹۶ باز هم از حمایت قاطبه اصلاحطلبان برخوردار بود علیرغم انسجام اصولگرایان توانست با رایی بالاتر از رای دور اول خود در پاستور ماندنی شود. اما او که به واسطه فقدان هاشمی رفسنجانی خود را در ساختار حاکمیت بدون حامی قدرتمندی میدید، سعی کرد به لایههای دیگری از ساختار حاکمیت نزدیک شود. او در شعارهای انتخاباتیاش قول انتصاب وزیر زن را داده بود ولی هنگام معرفی کابینه دوازدهم در مجلس از اینکه «نشد» برای توجیه عدم معرفی وزیر زن استفاده کرد؛ این در حالی بود که انگار خودش هم آنچنان اصراری بر انتخاب وزیر زن نداشت؛ او هیچگاه از اینکه چه عاملی باعث شد یا چه کسانی نگذاشتند انتخاب وزیر زن انجام نشود صحبت نکرد و این شائبه را به وجود آورد که خودش هم راغب نبوده؛ چون به هر حال اگر کسانی نگذاشته بودند، همانها در زمان دولت احمدینژاد هم حضور داشتند و او مرضیه وحید دستجردی را برای وزارت بهداشت معرفی کرد. علاوه بر این ترکیب اصولگرایانه کابینه دوازدهم هم باعث شد این انتقادات بیش از پیش شود. اما گوش روحانی به این حرفها بدهکار نبود و همان راه خود را در پیش گرفت. برخی معتقد بودند چون روحانی حامی پرنفوذ خود یعنی هاشمی رفسنجانی را از دست داده، ناگزیر گردش به راست کرده که این امر موجب نارضایتی بدنه اجتماعی رای دهندگان او شده؛ بدنهای که غالب آن را اصلاحطلبان تشکیل میدادند. اما برخی از چهرههای نزدیک و پرنفوذ روحانی مانند محمود واعظی که حالا در دولت دوازدهم رییس دفتر رییسجمهوری شده بود معتقد بود که اصلاحطلبان نقش آنچنانی در پیروزیهای روحانی نداشتهاند؛ مواضعی که خشم اصلاحطلبان را برانگیخت.
روحانی در ادامه تغییرات گفتاری و عملی خود، در جریان اعتراضات اجتماعی دی ماه ۹۶ مواضعی اتخاذ کرد که به مذاق بدنه اجتماعی رایدهندگانش خوش نیامد؛ این اتفاقات باعث شد تا فاصله بین روحانی و آنها که به او رای داده بودند بیش از پیش شود. در حالیکه روحانی که تا پیش از این از آزادی فضای مجازی صحبت میکرد، درجریان روزهای اعتراضات دی ۹۶ تلگرام برای مدتی فیلتر شد که پس بازگشت آرامش او خواستار رفع فیلتر شد؛ هرچند تصمیم فیلترینگ تلگرام در جایی غیر از دولت اتخاذ شده بود ولی ولی جامعه این تصمیم را از چشم روحانی میدید. مدتی بعد از اتفاقات دی ۹۶، آمریکا با خروج از برجام تحریمهای یکجانبه شدیدی را علیه ایران وضع کرد که آثار آن در اقتصاد کشور مشهود بود و بیشتر از آن در سفرههای مردم بروز و ظهور پیدا کرد. در حالی که فشارهای اقتصادی سنگینی بر جامعه وارد بود و مخالفان هم سعی داشتند آن را ناشی از ضعف مدیریتی دولت و نه تحریمها نشان دهند، تصمیم سران قوا(روحانی، لاریجانی و رییسی) مبنی بر افزایش نرخ بنزین بار دیگر در جامعه ایجاد نارضایتی کرد. اجرای ناگهانی این تصمیم به مذاق جامعه خوش نیامد و اعتراضات گستردهای نسبت به گرانی بنزین شکل گرفت. هرچند این تصمیم محصول تصمیم سران قوا بود ولی جامعه بازهم آن را از چشم دولت میدید؛ در کنار اینها مواضع شخص روحانی نسبت به اعتراضات و نوع برخورد با معترضین باعث شد نارضایتی بیشتری نسبت روحانی شکل بگیرد. در کنار اینها افزایش تورم و وارد شدن فشار بیشتر بر معیشت مردم، روحانی را بیش از گذشته در موضع ضعف در افکار عمومی قرار داد. از طرفی آشفتگی بازار ارز و طلا هم و به تبع آن تورم مضاعف ناشی از آن هم به مشکلات او اضافه شد.
اما از سوی دیگر اتفاقات غیرمترقبه نظیر سیل و زلزله و همچنین شیوع ویروس کرونا هم از بدشانسیهای دولت او به شمار میرود که البته در همین بدشانسیها هم عملکرد مدیریت دولت روحانی زیر سوال قرار گرفت.
با این وجود دولت روحانی همچنان سعی در نگه داشتن برجام به عنوان نماد دستاوردهای دولت داشته و دارد. هرچند در این دولت اقدامات چشمگیری مانند توسعه میادین نفتی و خدمات اجتماعی هم صورت گرفت ولی ضعفها بیشتر از آنها مورد توجه بود چرا که ضعفها بر زندگی روزانه مردم تاثیر مستقیم داشت.
در این بین مخالفان دولت از این فرصت استفاده کردند و ضعف عملکرد دولت روحانی که بخشی از آن اثرات گریزناپذیر تحریمهای شدید آمریکا بود را کامل به پای دولت و به خصوص حامیان انتخاباتی آن یعنی اصلاحطلبان نوشتند. آنها به واسطه حمایتهای بیچون و چرای اصلاحطلبان از روحانی در دو انتخابات ریاست جمهوری را پای اصلاحطلبان نوشتند. از طرف دیگر خود اصلاحطلبان نیز علاوه بر انتقاد از عملکرد دولت در حوزه اقتصادی، به عدم پایبندی روحاین به وعدههایش در گشایش سیاست داخلی نظیر رفع حصر معترض هستند. همچنین در حالیکه خاتمی در پیروزی روحانی در دو انتخابات ۹۲ و ۹۶ نقش مستقیمی داشت و حتی پس از پیروزی سال ۹۲ به دیدار خاتمی رفت، رییس دولت اصلاحات چند ماه پس از روی کار آمدن دولت روحانی ممنوعالتصویر شد که دولت اقدامی منجر به نتیجه در رفع این محدودیت انجام نداد.
با این وجود اصلاحطلبان در هر دو انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و ۹۶ حمایتی بی قید و شرط از روحانی داشتند و در انتخابات مجلس هم ائتلافی با نزدیکان روحانی و لاریجانی انجام دادند. هرچند عملکرد نسبتا قابل قبول دولت اول روحانی اصلاحطلبان را مجاب کرد تا در دور دوم نیز از او حمایت بی چون و چرایی داشته باشند ولی عملکرد دولت دوم او طبق انتظارات نبود و حتی گفتمان و مواضع او هم با بدنه اجتماعی رایدهندگانش فاصله زیادی گرفت؛ اقدامی که نتیجهای جز تضعیف گفتمان اصلاحطلبی در جامعه نداشت و کسی هم در بین اصلاحطلبان پاسخگوی چرایی حمایت بدون ضمانت از روحانی نیست؛ حمایتی که در زمان انتخابات در کف خیابان توسط اصلاحطلبان انجام شد و در سطوح تصمیمگیر از سوی بزرگان آن؛ و تنها دستاورد این چکهای سفید امضا از دست رفتن بخش عظیمی پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان بود؛ پایگاهی که توجیه «خیرالموجودین» بودن روحانی را در این موقعیت با وضع اقتصادی و سیاسی فعلی نمیپذیرد.
/گفتگونیوز