حاشیه نشینی، معضل چندین ساله مردم شهر تبریز است و رفت و آمد شهردارها و شوراهای اسلامی مختلف نیز علاجی بر آن نشده است. حال این معضل به محدوده شهر مختص نشده و به روستاهای اطراف همچون مایان، اوغلی، باغ معروف، آناخاتون و … سرایت کرده است.
وقتی شرایط اقتصادی به حدی برسد که حتی توان مالی اجاره یک خانه در محروم ترین منطقه شهر هم برای یک خانواده ممکن نباشد، آن موقع است که مهاجرت از شهر به روستاها آغاز میشود. در صورت تشدید وضعیت اقتصادی و افزایش مهاجرت معکوس، ساخت و سازهای منازل مسکونی روستاها به شکل بی نظم و خارج از اصول انجام میگیرد اما این مناطق روستایی توان پذیرش حد بالایی از جمعیت را ندارد.
در نتیجه این رویدادها، روستاها هم به غدهی سرطانی حاشیه نشینی مبتلا میشوند که این اتفاق نه تنها چهره روستا را به هم میریزد بلکه باعث افت کیفیت خدمات رسانی و بروز آسیبهای اجتماعی میشود.
فریدون بابایی اقدم، عضو هیئت علمی گروه برنامه ریزی شهری دانشگاه تبریز و رئیس کمیسیون معماری و شهرسازی شورای شهر در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه در برخی روستاهای بخش مرکزی تبریز، الگوی منحصربه فردی از حاشیه نشینی شهری ایجاد شده است، اظهار میکند: در اطراف شهر تبریز تعدادی کوی، شهرک و حتی شهر جدید سهند تعریف شده است تا گسترش شهرنشینی و سرریز جمعیتی تبریز به آنها هدایت شود، اما افراد کم بضاعت شهر تبریز اغلب به جای سکنی گزیدن در این مناطق، به روستاهای اطراف شهر نظیر باغ معروف، الوار سفلی، الوار علیا، اوغلی، آناخاتون، فتح آباد، کندرود، کرکج، چاوان، شادآباد مشایخ، اسفهلان، لاهیجان و… هجوم آوردهاند که در طرحهای توسعه شهری یا هادی روستایی، این افزایش جمعیت در نظر گرفته نشده است.
وی با بیان اینکه این مهاجرت جمعیت طی ۱۵ سال اخیر رشد قابل توجهی داشته است، ادامه میدهد: حتی نرخ رشد جمعیت سالیانه برخی از روستاها به ۳۰ درصد میرسد، چنین نرخ رشدی به معنای دو برابر شدن جمعیت در بازه زمانی ۳.۵ ساله است، در حالی که قطعا زیرساختها و امکانات آن منطقه نمیتواند در این مدت دو برابر شود.
وی همچنین با بیان اینکه این معضل در اغلب کلانشهرها از جمله تبریز وجود دارد، میگوید که در اغلب این روستاها، املاک و مستغلات به صورت قولنامهای فروخته میشود. بدیهی است که قیمت سرسام آور زمین و مسکن در شهر تبریز، ضعف بنیه مالی مهاجران، قیمت پایین زمین و مسکن در این روستاها، فاصله اندک از شهر تبریز و وجود نسبی امکانات شهری، مهاجران در جستجوی سرپناه و مسکن حداقلی را به این روستاها میکشاند.
آسیبهای محیطی ناشی از حاشیه نشینی روستایی باعث میشود تا زراعت و کشاورزی در روستاها مورد آسیب و تهدیدهای زیست محیطی و بهداشتی قرار گیرد. سکونتگاههای غیر رسمی اطراف روستاها میتواند همانند حاشیه شهر، به روستا نیز آسیب برساند و آلودگی خاک، هوا و بوهای نامطبوع در اطراف روستاها به دلیل حاشیه نشینیهای زیاد همواره وجود دارد.
حاشیه نشینان روستاها، اقتصاد روستا را هم تحت شعاع خود قرار میدهند و باعث میشود تا فرم اقتصاد روستا از زراعت و مزرعه داری به اقتصاد کارگری تنزل پیدا کند. وجود مشکلات اقتصادی، تغییر فرم روستاها در نتیجه بروز سکونتگاههای غیررسمی باعث بروز آسیبهای اجتماعی شده و حتی برخی از روستاهای حاشیه نشین به بدنامی دچار شدهاند.
بهنام نوری، دانشجوی دکترای رشته جامعه شناسی توسعه و اقتصاد دانشگاه تبریز است که این روزها پایان نامه خود را بر روی مسئله حاشیه نشینی روستاهای غرب تبریز از جمله باغ معروف و مایان متمرکز کرده است، او به ایسنا میگوید: مقوله حاشیه نشینی قبلا از جنبه فضایی و کالبدی عنوان میشد که به معنای جدایی گزینی بوده است. یعنی یک منطقهای که خارج و یا داخل شهر قرار داشته و با بقیه نواحی شهر ارتباطی ندارد اما در نظریههای امروزی، حاشیه نشینی یک مقوله فضایی و اجتماعی است.
وی با بیان اینکه حاشیه نشینی ویژگیهای خاص خود را دارد، میافزاید: کیفیت پایین زندگی و دسترسی کم به خدمات در این نواحی باعث طرد و انزوای اجتماعی میشود. حاشیه نشینی روستایی نیز که به عنوان یک مهاجرت معکوس شناخته میشود، بیشتر به موضوعات اقتصادی مربوط است.
وی ادامه میدهد: وقتی تعدیل ساختاری و آزادسازی اقتصادی در ایران رخ داد و زمین به عنوان یک سرمایه تجاری مطرح شد، رشد قیمتها آغاز شده و کسانی که از لحاظ اقتصادی توانایی نداشتند، نتوانستند یک مکان برای سکونت در شهر پیدا کنند، در نتیجه از شهر طرد شدهاند و این امر همچنان ادامه دارد.
نوری با تاکید بر اینکه عامل اصلی حاشیه نشینی روستایی بحث اقتصاد است، اظهار میکند: کسانی که نمیتوانند در یک خانه استیجاری شهر زندگی کرده و مایحتاج زندگی خود را برطرف کنند، تنها راه چاره را مهاجرت به روستاهای نزدیک شهر میبینند.
وی با بیان اینکه سوداگری زمین در بحث حاشیه نشینی روستاهای غرب تبریز بیشتر به چشم میخورد، خاطرنشان میکند: عواملی نیز در روستاها وجود دارد که باعث شده تا این مناطق، مکانی برای حاشیه نشینی روستایی باشد. مثلا در مورد باغ معروف میتوان گفت که چند سال پیش، تاجران و کارخانه داران تبریزی برای اینکه برای اجاره سوله، هزینه کمتری داشته باشند، به روستای باغ معروف رفته و در این روستا سوله اجاره کردند. با توجه به اینکه قیمت پایین اجاره سوله برای تاجران، درآمد بالایی برای روستانشینان محسوب میشد، در نتیجه هم تاجران و هم روستانشینان ترغیب شدند تا اراضی مزروع را بفروشند و پول به دست بیاورند.
وی میافزاید: این فرایند باعث شد تا تعدادی از روستانشینانی که درآمد کسب کرده بودند به شهر مهاجرت کنند و عدهای از شهر به روستا مهاجرت کنند. تعدادی هم در باغ معروف بمانند و بومیانی هم بودند که به کشاورزی ادامه دادند و این چرخه همچنان ادامه دارد.
این جامعه شناس با تاکید بر اینکه حاشیه نشینی روستایی بیشتر مقوله جهان سومی است، میگوید: در کشورهای جهان اول مثل آمریکا، حومه نشینی لاکچری وجود دارد اما حاشیه نشینی مردم فقیر مربوط به کشورهای جهان سومی است. البته حاشیه نشینی روستایی در اوایل انقلاب صنعتی اتفاق افتاد و روستاهای نزدیک شهر تبدیل به مکان حاشیه شدند اما اکنون بافت شهرهای اروپایی امکان این امر را نمیدهد زیرا شهرها به اندازه کافی گسترش یافته و صنعتی شدهاند.
وی ادامه میدهد: حاشیه نشینی روستایی در کشورهای هند، پاکستان و ایران بیشتر دیده میشود چرا که فشار اقتصادی باعث شده تا روستاهای اطراف تبدیل به حاشیه شوند.
وی در خصوص زمان آغاز حاشیه نشینی در ایران، اظهار میکند: وضعیت مهاجرت معکوس در نتیجه شرایط جنگ تحمیلی و تعدیل اقتصادی شدت یافته و حاشیه نشینی به صورت رسمی از سال ۱۳۴۰ در ایران آغاز شد. حاشیه نشینی روستایی نیز از حدود ۲۵ سال اخیر متولد شده است.
نوری با بیان اینکه حاشیه نشینی روستایی در خراسان، یاسوج و شیراز همانند شهر تبریز است، میافزاید: این معضل باعث از بین رفتن اقتصاد کشاورزی در روستاها شده است.
وی با بیان اینکه از لحاظ فرهنگی یک نوع تضاد بین خرده فرهنگها در مناطق روستایی حاشیه نشین ایجاد میشود، ادامه میدهد: چندین خرده فرهنگ در باغ معروف وجود دارد. به طوری که عدهای خود را بومی باغ معروف و صاحب اصلی این منطقه میدانند و عدهای دیگر مهاجران هستند. وجود افراد معتاد، بزه کار، شب نشینیهای خاص و روابط شخصی هر یک مواردی است که در مجموعه بر ساکنان باغ معروف تاثیر میگذارد و اغلب منجر به ایجاد تنش بین خرده فرهنگیهای مختلف و بین بومیان و مهاجران میشود.
وی با اشاره به موضوع طرد اجتماعی حاشیه نشینان روستاها، میگوید: مکان حاشیه را از لحاظ فضایی جدا میکنیم و میگوییم که این منطقه از شهر نیست و به نوعی آن را بدنام و استثنا میدانیم. این بدنام سازی که باعث بروز پیامدهای فردی و گروهی میشود، در نتیجه آن، افراد ساکن منطقه قبول میکنند که بدنام هستند و با توجه به اینکه فرصتهای بزه وجود دارد، تفکر بدنامی به واقعیت تبدیل میشود.
این جامعه شناس خاطرنشان میکند: باغ معروف یک منطقه کوچکی در غرب تبریز است اما آنقدر حصر و جدایی گزینی در آن وجود دارد که بومیان منطقه هم به چشم بدنامی به باقی مهاجران نگاه میکنند. در حالی که همگی شبیه هم نیستند و افراد پاکدستی زیادی هم در میان آنها وجود دارند.
وی با بیان اینکه ماندگاری بزه، اصلی ترین پیامد حاشیه نشینی روستایی است، اظهار میکند: نمیتوان جلوی موضوع حاشیه نشینی روستایی را گرفت و حتی این مقوله تشدید میشود. اکنون مهاجرت معکوس به مناطق روستایی پرجمعیت و حاشیه نشین وجود دارد و چه بسا به سایر روستاها هم گسترش مییابد.
وی با بیان اینکه مناطق جدیدی در آینده تبدیل به مکان حاشیه میشوند، میگوید: راهکار بهبود شرایط، نگاه ساختاری به قضیه است. باید به جای جلوگیری از بروز حاشیه نشینی روستایی، مدیریت مشکلات اقتصادی اصلاح شود و کارهایی برای مقابله با بروز آسیبهای اجتماعی مناطق حاشیه انجام گیرد. زیرا به طور طبیعی، خانوارهایی که نمیتوانند در تبریز زندگی کنند به این مناطق خواهند رفت.
نوری خاطرنشان میکند: باید از آسیبهای موجود در مناطق حاشیه جلوگیری کنیم تا ساکنان احساس کنند که میتوانند نیازهای خود را با روشهای قانونی تامین کنند. اگر نیازهای اقتصادی زندگی حل شوند، مردم به طرف بزه مایل نخواهند شد. مثلا میتوان سینما احداث کرد و یا کارگاههای کوچک تولیدی تاسیس کرد.//ایسنا