اخبار

درین گلزار نتوانی نشستن جاودان، «پروین»

نور از پنجره رنگین اتاق روبروی صحن اتابکی، می تابد و می افتد جایی که چراغ زندگی اختر چرخ ادب خاموش شده، روی مزاری که آرام و خموش، مانند صاحب ِ صاحب‌نامش لب از سخن فرو بسته.

نگاه محجوب و مهربان پروین ِ ادب، هر زمستان، هر بهار، در صحن اتابکی حرم حضرت معصومه روی گلدان‌هایی می‌نشیند که دورش نشسته اند و در سکوت، نظاره گر این بانوی آرام هستند.

پروین اعتصامی، اختر نورسته چرخ ادب، که محجوبانه آخرین روزهای زمستان را برای زاده شدن و نیمه فروردین را برای خفتن در آغوش خاک برگزید و دست از دامان زندگی شست، جایی در میان صدای ادعیه و نماز خواندن زایران خواهر امام غریب چشم به راه مهمانانی است که گاه بی خبر از حضور او به اتاقش می رسند و گاه پرسان پرسان و حجره حجره صحن عتیق را می‌جویند و در آخر به این اتاق آرام می‌رسند

پروین ستاره ای آرام و بی ادعا در آسمان درخشان ادب این مرز و بوم است، ستاره ای که از آسمان شهر اولین‌ها طلوع کرد و همواره بر گنبد دوار شعر و شاعری نور افشانی می‌کند.

 

حالا از یاد اختر چرخ ادب، پارچه‌ای سفید مانده برمزارش که با رنگ سبز یادآوری می‌کند: اینجا «آرامگاه بانو پروین اعتصامی» است. و پروین شانه به شانه پدر، در سایه دو سنگ بزرگ که یکی شاهکار خود برای سنگ مزارش است و دیگری از اشعار یوسف اعتصامی.

 

پروین شاعر غریبی است؛ بانوی آرامی که چهره محجوبش نشانگر عمق اندیشه و آرامش ذاتی است.

 

پروین شاعر عجیبی است، بانویی که در طول عمر کوتاهش، با نگاه دقیق و کلمات استوارش ده‌ها اثر بی‌مثال را در آسمان ادب این مرز و بوم ثبت کرده و در پروراندن قالب‌های ادبی خاص مانند «مناظره» دستی بر آتش کلام داشته، بسیار دور از انتظار ادب دوستان و دور از شأن بلند مرتبه پروین ادب فارسی است.

 

حال که بوی بهار از هر سو، از هر شاخ درخت، از دل هر جوانه خودنمایی می کند، شایسته است برای شناخت و غور در اشعار اختر چرخ ادب اندکی بیشتر تامل کنیم.

 

یاد پروین، این اختر چرخ ادب، آرام و با لبخندی عمیق در حال و هوای صحن اتابکی، میان حجره ها و آینه کاریها می چرخد و زیر گوش هر نگاهی آرام می گوید: “درین گلزار نتوانی نشستن جاودان، پروین”

//فارس

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا