یک خلبان تبریزی زیارت حرم امام علی (,ع) از آسمان را دلچسب توصیف کرد و گفت: در یک پرواز به عراق، طوری تیکآف کردیم که درست از بالای حرم مطهر مقدس امیرالمومنین(ع) پرواز کنیم. زیارت از آن ارتفاع، لحظات خاصی بود. کوتاه بود، اما بسیار متفاوت و دلچسب.: «هواپیما» آرزوی دستنیافتنی کودکی بسیاری از ماها بوده و «پرواز» انگار جز در شعر، برایمان نمود نداشتهاست. به ویژه اینکه مقصد پرواز، زیارت باشد. «کاپیتان احمد صلاحی» متولد ۱۳۵۶ تبریز، فارغالتحصیل هوانوردی است. بیش از ۱۵ سال سابقه پرواز دارد و هفتهای نبوده و نیست که خلبان خط هوایی «تبریز-مشهد» نباشد. کاپیتان، تجربههای حسّی خاصی از متفاوتی نیز از پروازهای زیارتی سوریه و نجف دارد. با او در مورد تجربه «پرواز زیارتی» به گفتگو نشستیم.
کاپیتان، از قدیم بسیار شنیدهایم هواپیماها، پس از رسیدن به مشهد، دور حرم طواف میکنند. این حرف چقدر راست است؟
نه. موضوع به این شکل نیست. طرحهای پروازی صرفاً بر اساس امنیت پرواز هدفگذاری میشوند. مثلاً تبریز به گونهای است که هواپیما دقیقاً از ورودی تهران در مسیر باند فرودگاه قرار میگیرد و هیچ انحرافی ندارد. اما این مسیر در مشهد، مستقیم نیست و خلبان باید پس از نزدیکشدن به محدوده، یک مسیر حلقوی را طی کند تا در امتداد باند قرار بگیرد. اتفاقاً حرم مطهر در داخل این حلقه قرار گرفتهاست. حالا خلبانها در حین دور زدن، سلامی بدهند، دعا کنند و یا برای مسافران پیام بدهند.
تا حالا چند پرواز مشهد داشتهاید؟
در سوابق یک خلبان «تعداد پرواز» مطرح نیست. معیار، «ساعت پرواز» است. حساب مشهد از دستم خارج شدهاست. ۱۵ سال است که پرواز دارم. بیش از ۱۰ هزار ساعت پرواز دارم. هفتهای بودهای که هر روز پرواز مشهد داشتم. حتی اگر از مبدا تبریز نباشد، از تهران پیش میآید. من تا حالا با چهار شرکت هواپیمایی همکاری داشتم. جالب است بدانید که پرواز اولم در هر چهار شرکت، به مقصد مشهد بودهاست.
چه خاطرهای از سفر مشهد دارید؟
۲۸ صفر چهار سال پیش، یک پرواز تبریز-مشهد داشتم. قصد نداشتم مشهد بمانم اما اتفاقاتی رقم خورد که گفتم باید این ۲۸ صفر در مشهد باشم. یادم افتاد دوستان خوبی در مشهد دارم. راهی هیئت انصار شدیم. «حاج مهدیآقا خادمآذریان» گفت، فلانی کجا بودی، بیا منتظرت بودیم. در آن شلوغی حرم، ایشان دستم را گرفت و در بهترین جای ممکن نشاند. منی که قصد نداشتم در مشهد بمانم، در یکی از بهترین هیئتهای تبریز، در بهترین جای ممکن نشسته بودم! شب با همان جمع، در خیابان امام رضا(ع) بودیم. خیابان مملو از دستههای عزاداری بود. بیشترشان هم تبریزیها بودند.
این حسوحال در مورد سایر سفرهای زیارتی چطور است؟
خاطره مشابهی در دمشق دارم. یک پرواز به سوریه داشتم. اما خودم به عنوان مسافر، آماده سفر زیارتی نبودم. در دمشق، از کوچهای شبیه راستهبازار خودمان گذاشتیم تا به حرم حضرت زینب(س) نزدیک شدیم. ساعتی به اذان صبح مانده بود. بیست سی اتوبوس زائر، پارک کرده بودند و جمعیت در جلوی حرم، غلغله میکرد. پرواز دیگری داشتم و نمیتوانستم منتظر خلوتشدن حرم باشم. یک دفعه یکی از خادمان حرم نزدیک شد. دست چند نفر، از جمله دست مرا گرفت و برد نشاند جلوی حرم، در بهترین جای ممکن. همینطور هاج و واج مانده بود. پدرم همیشه میگوید چنین لحظههایی بیحکمت نیست و اگر کسی مورد عنایت قرار نگیرد، محال است بتواند به این آستان نزدیک شود.
تعریف میکردید که یک تجربه زیارتی متفاوت از حرم مقدس امیرالمومنین(ع) داشتهاید.
بله. عاشورای سه سال پیش پروازی به نجف داشتم. برخی از بچههای پرواز، دلتنگ بودند و میگفتند، چرا باید عاشورا سر کار باشیم. جمعشان کردم و گفتم ناراحت نباشید. تیکآف را طوری تنظیم میکنم که درست روی حرم امیرالمومنین(ع) باشیم و یک دل سیر، از بالا زیارت کنیم. خوشبختانه باند پرواز بعدی هم عوض شد و این باعث شد طوری تیکآف کنیم که درست از بالای حرم مطهر پرواز کنیم. زیارت از آن ارتفاع، لحظات خاصی بود. کوتاه بود، اما بسیار متفاوت و دلچسب.
این اتفاقات قطعاً بیحکمت نیست؟
انشاءالله که این طور باشد. جالب است بدانید جدا از بحث خلبانی، حتی «بقعه سیدحمزه» هم برای من، اتفاق زیارتی بسیار کمنظیر و ارزشمندی بودهاست. یکبار داشتم در حوالی مقبرهالشعرا قدم میزدم که رسیدم به بقعه سیدحمزه. خیلی اتفاقی یکی از دوستان قدیمیام را دیدم که به عنوان مهندس عمران در بقعه کار میکرد. با محبت این دوستمان، توانستم زیرزمین بقعه را که محل اصلی بسیاری از قبور تاریخی است، از نزدیک ببینم.//فارس