اخبار

تمرین روی آسفالت با توپ خیس!/ یادی از جام هویزه و سال‌های رویایی هندبال تبریز

علی سوری زرگر» کاپیتان سال‌های دور تیم ملی هندبال، متولد ۱۳۳۶ در محله خیابان تبریز است.

سوری، از بازیکنان شاخص تیم‌ملی در بازی‌های آسیایی دهلی و سئول بود. اما جدا از عرصه ملی، نام او یادآور تیم رویایی هندبال تبریز در دهه ۶۰ است. تیم پرفروغی که چندین دوره پیاپی در مسابقات کشوری هندبال «جام شهدای هویزه» درخشید.

آنها که پیگیر خاطرات ورزشی هستند، به یاد دارند که «جام شهدای هویزه» در آن‌ سال‌ها با چه شور و هیجانی در کشور مطرح بود. سوری زرگر سال‌هاست که در تهران زندگی می‌کند. او مدیر پیشکسوتان هندبال کشور است و به عنوان کارشناس این رشته ورزشی فعالیت دارد.

جناب سوری، هندبال را به صورت جدی، از چه زمانی شرع کردید و چطور وارد عرصه باشگاهی شدید؟

من هندبال را از ۱۳۵۰ شروع کردم. دروازه‌بان تیم هندبال دبیرستان لقمان بودم. بعد رفتم مدرسه امیرخیزی. آنجا بود که دروازه‌بانی را رها کردم و بازیکن میانی شدم. همین موقع با محبت‌های آقایان عطایی و یوسف‌خانی در این رشته، شناخته شدم. بعد هم که رسیدم محضر «استاد مُنتـقمی» که در واقع بزرگتر ورزش هندبال بودند و هستند. خدا حفظ‌شان کنند.

سوری‌زرگر، در اردوی تیم ملی هندبال / سال ۶۵

به خاطر دارید جام هویزه از چه سالی آغاز شد؟ کمی از حال‌وهوای آن مسابقات تعریف کنید.

فکر می‌کنم از سال ۶۰ یا ۶۲ بود. من از همان دوره اول عضو تیم تبریز بودم. شکل مسابقات اینطور بود که ۱۲ تیم برتر کشور هر سال در ایام تعطیلات نوروزی در سبزه‌وار جمع‌ می‌شدند و در سه گروه چهار تیمی مسابقه می‌دادند.

مسابقات در نوروز برگزار می‌شد؟!

بله، به خاطر اینکه بودجه محدود بود امکان اسکان در هتل نبود و تیم‌ها در تعطیلات نوروزی می‌توانستند در مدارس اسکان داشته باشند.

هندبال تبریز، در یکی از دوره‌های جام هویزه

از نحوه برگزاری بازی‌ها می‌گفتید.

بله جام بسیار پرشور و خاطرانگیزی بود. مسابقات در محوطه باز برگزار می‌شد. شاید باور نکنید کیپ‌تاکیپ تماشاچی می‌نشستند و بازی‌ها را می‌دیدند.

استان‌های تهران، لرستان و چهارمحال و بختیاری تیم‌های خوبی داشتند. اما قدرت برتر،  تبریز و سبزه‌وار بود و فینال اغلب بین ما و سبزوار برگزار می‌شد. ما آن‌قدر در سبزوار خوش درخشیدیم که بین مردم و مسوولان این شهر، شناخته‌ شده بودیم.

 

سبزوار هنوز هم در هندبال قوی است. هندبال در سبزه‌وار از همان موقع‌ها محبوب است. در سایر روزهای سال برای ما نامه می‌نوشتند، یادم است که عیدها کارت‌ پستال برای‌مان می‌فرستادند. یادش به خیر!

 

شما در چند دوره مسابقات حضور داشتید؟ از سایر اعضای تیم هم نام ببرید.

 

من در پنج دوره جام هویزه حضور داشتم. تیم یک‌دست و خوبی داشتیم.  محمود کاظمی، رحیم لَه‌لِه‌بیگی، شاپور دین‌محمدی، اصغر جامبر، محمود مختاری، جلیل طرزمی، محمود عبدالهی، علی شریفی، و مرحوم حسین فرهومندی، از جمله بچه‌های تیم بودند.

 

تقدیر از سوری‌زرگر، به عنوان بهترین بازیکن جام هویزه با اهدای یک جلد قرآن

 

اعضای تیم چقدر با فضای اجتماعی جنگ و جبهه در ارتباط بودند؟

 

خدا بیامرزد «شهید صمد بخت‌شکوهی» از اعضای همین تیم بود. هندبالیست بسیار خوبی بود و سال ۶۱ به شهادت رسید. اکثر بازیکنان، بچه‌های مومن و انقلابی بودند.

 

گویا همین تیم استخوان‌بندی تیم ملی را هم تشکیل می‌دادند؟

 

مرحوم فرهومندی، لَه‌لِه‌بیگی، طرح‌ریز، حسین‌زاده و من در تیم ملی بودیم. البته سبزه‌وار هم نفرات زیادی در تیم ملی داشت

شرایط تمرینی شما در تبریز چگونه بود؟

 

هندبال در آن زمان در تبریز بسیار در غربت بود. حتی اغلب نمی‌توانستند اسم این رشته را درست تلفظ کنند! این همت استاد منتقمی بود که این رشته را در تبریز سر پا نگه داشت. آن موقع اردوهای ما در باغشمال بود. شرایط تمرین بسیار سخت بود. روی آسفالت‌های خشن، با توپ‌های غیراستاندارد تمرین می‌کردیم. توپ‌هایی که اگر کمی رطوبت می‌دیدند، تغییر شکل می‌دادند! کفش‌های چینی ساق‌بلند که در آسفالت سخت، خیلی زود پاره می‌شد. اما وقتی می‌رفتیم سبزه‌وار، با توپ‌های خیلی‌خوب و آسفالت نرم مواجه می‌شدیم! علی‌رغم آن همه سختی تبریز همیشه در عرصه قهرمانی هندبال می‌درخشید.

 

بعد از آن مسابقات، هندبال شما چه سرنوشتی داشت؟

 

من از اولین دوره اعزام هندبال ایران به بازی‌های آسیایی حضور داشتم که مصادف بود با بازی‌های آسیایی دهلی ۱۹۸۲. در آن سال همه‌ چیز مهیای اعزام ما به هند بود. اما یک دفعه از نخست‌وزیری اعلام کردند که رشته‌های هندبال، والیبال، بسکتبال و دو و میدانی، لازم نیست اعزام شوند!

 

توجیه‌شان این بود که بودجه نیست و بهتر است رشته‌هایی اعزام شوند که احتمال مدال‌آوری‌شان بالاست! بعد از آن در بازی‌های آسیایی ۱۹۸۶سئول هم حضور داشتم. اما جوّی که از سال‌ها پیش علیه هندبال ایجاد شده بود، همچنان ادامه داشت.

 

بهانه‌شان چه بود؟

 

مطبوعات آن دوره، هندبال را یک رشته ناشناخته‌ و کم‌سابقه‌ معرفی می‌کردند و معتقد بودند، نباید برای این رشته هزینه شود. آن‌قدر این جوّ ضدهندبالی را ادامه دادند که دیگر دلم شکست و با هندبال خداحافظی کردم.

//فارس

 

 

 

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا