بررسی سه ظهور اصلی گفتمان دموکراسی در ایران
گفتگونیوز / گروه اندیشه: جامعه ایران در سیر تاریخی خود، چه از نقطه نظر سیاسی و چه از جنبه قشربندی اجتماعی و فرهنگ عمومی روندی غیرطبیعی را پشت سر گذارده و هیچ سنخیتی با جامعه مدرن اروپایی که در طی دوران جدید تاریخ خود شکل گرفت ؛ ندارد. جامعه ایران همیشه با بحران های هویت ، مشروعیت ، مشارکت و توزیع قدرت روبرو بوده است .
از این رو ایرانیان برای غلبه بر این بحران ها و رسیدن به وضعیتی مطلوب از میان دو راه موجود، یکی حفظ صورت بندی سنتی و نظام ملوک الطوایفی و دیگری پویایی و نوگرایی ، راه دوم را عقلی تر و انسانی تر تشخیص داده و اختیار نموده اند. متفکران سیاسی با انتقاد از نظام سیاسی حاکم و پیشنهادات نوگرایانه اصلاحی ، فصل جدیدی در ادبیات سیاسی پدیدآوردند.
ایران از آغاز سده نوزدهم، در پی الگوبرداری از مدل نوسازی غرب به تدریج در مسیر نوگرایی فکری گام نهاد و در نهایت روحیه نوخواهی و تجدد بویژه در طی جنبش بیداری فکری عصر قاجار قوت گرفت . در عین حال پویش نوسازی سیاسی و دگرگونی اجتماعی از همان ابتدا تاکنون با واکنش های انتقادی برخی از اندیشمندان سیاسی روبرو بوده است . مهمترین جنبه بحران ، بروز تقابل سنت و مدرنیسم ناشی از زیاده روی در دستیابی به عقلانیت در جریان تحولات فکری و سیاسی روزگار نوین و تکوین جامعه مدرن بود. طبیعی است که در جریان تحقق عقلانیت روابط عاطفی که اساس مراودات سنتی ایرانیان بوده جای خود را به رفتاری سازمان یافته و تساهل گونه و انگیزه های غیر شخصی و حسابگرانه سپرد. این جایگزینی که به سقوط معنویت می انجامید، نمی توانست با فرهنگ ایرانی سازگاری داشته باشد. به هر حال تلاش در جهت نوسازی ساختارهای فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی از یک سو و مقاومت سرسختانه ساختار سیاسی و صورتبندی اجتماعی سنتی در برابر مدرنیسم ، بی هویتی فرهنگی و بلاتکلیفی در گزینش سنخ نظام سیاسی را تشدید کرد و از ایران جامعه ای با بحران های دائمی لاینحل ساخت ، به نحوی که امروز پس از گذشت قریب به صد سال که از اولین انقلاب و بیست و هشت سال از دومین انقلاب می گذرد، هنوز در پی شناخت عوامل بازدارنده تحقق جامعه مدنی هستیم .
جامعه ایرانی در سده بیستم با حرکتی ناهموار و پرفراز و نشیب در مسیر دموکراسی و آزادی به پیش می رود، و همچنان سوال هایی در زمینه دموکراسی پیش روی دارد که از پاره ای جهات بی شباهت به آنچه در سپیده دمان ورود اندیشه تجدد مطرح بوده ، نیست . شاید تاملی بر سه لحظه گذار از نظام پاتریمونیال به دموکراسی در ایران به منظور استفاده از تجربه ها، دستاوردها و عبرت از شکست های سه نسل ایرانی خالی از لطف نباشد. چرا که امروزه یکی از زمینه های استقرار دموکراسی وجود تجربه و تمرین لازم برای این منظور است . از لحاظ تاریخی کوشش های اولیه در راه استقرار دموکراسی ، در بیشتر کشورها با شکست روبرو شد. اما کوشش های بعدی با توفیق قرین بود. یک علت موجه این امر، این است که اطلاع و تجربه تاثیر خود را به جا گذاشت و هم اینکه معلوم شد این کار باید مراحلی را بگذراند.با پیروزی انقلاب مشروطه اولین لحظه تاریخی گذار از ساخت پاتریمونیال قدرت به نظام دموکراتیک شکل گرفت . در این انقلاب مفاهیمی بنیادی و مهم در زمینه تجدد مانند: حاکمیت مردم ، آزادی عقیده ، حقوق اساسی شهروندان ، تفکیک قوا و حکومت قانون معرفی و اشاعه یافت . بدین ترتیب انقلاب مشروطه توانست ذهن مردم ایران را با تعاریف کاملا نوینی از مفاهیم اساسی مدرن چون دولت ، قانون ، ملت ، مشروعیت سیاسی ، مشارکت مردم در زندگی سیاسی و … آشنا کند و نهادهای مدرن مانند مجلس ، احزاب و … را پایه گذاری کند. گرچه انقلاب مشروطه از خود تحولاتی بنیادی و ماندگار در کشور به جا گذاشت ، به دلیل ضعف تاریخی نیروهای اجتماعی ، ساخت سنتی جامعه و فشارهای خارجی نتوانست به هدف اصلی خود، که هدایت ایران ، به سوی یک نظام متجدد و استقرار دموکراسی بود دست یازد.
شکست انقلاب مشروطه موجب پیدایش این فکر در روشنفکران ایران زمین در این دوره شد که جابجایی قدرت سیاسی در شرایط فقدان نهادهای مدنی گرهی از کار فروبسته جامعه ما نمی گشاید. اما زمانی این دگردیسی رخ داد که دولت مطلقه رضا شاه استقرار یافته بود.
با سقوط رژیم رضا شاه در شهریور 1320 دومین لحظه گذار از نظام نئوپاتریمونیال و ساخت دولت به نظام دموکراتیک شکل گرفت. در این دوره دوازده ساله بیش از هر لحظه ای در ایران امکان استقرار دموکراسی وجود داشت. در آغاز این دوره کمر دولت مطلقه شبه مدرن و استبداد شکست و گردآمدن چندین عامل خاص تداوم و پاگیری مجدد حکومت مطلقه شبه مدرن دیگری را در کوتاه مدت، ناممکن ساخت و فرصت ذی قیمتی به وجود آورد تا دموکراسی استقرار یافته و کارایی اش را آشکار کند. فرهنگ حاکم بر این دوره به میزان زیادی ادامه نظام گفتاری مشروطه اول بود. زندگی سیاسی و فرهنگی در جامعه به جای تکیه بر افراد ایلات ، دولت و… بر سه حوزه جدید از زندگی مدرن ، احزاب ، اتحادیه های کارگری و صنفی و مجلس استوار بود. این نهادها نقش حافظ فضای دموکراتیک را داشته و به مثابه جریان موافق دموکراتیزاسیون عمل می کرد. در این دوره نهضت ملی شدن نفت ایران که یکی از مهمترین نهضت های جهان سوم به شمار می رود، رخ داد.
گرایش های عمده در این دوره عبارتند از حمایت از قانون و اجرای آن در عمل ، پارلمانتاریسم ، سوسیالیسم ، لیبرالیسم . روشنفکران و طبقات جدید شهری حاملین عمده این گرایش های فکری بودند. اما پس از چندی با کودتای انگلیسی – آمریکایی 28 مرداد 1332 پروژه دوم گذار به دموکراسی متوقف شده و جامعه ایران دوباره به پروژه دولت مطلقه شبه مدرن باز می گردد.
با پیروزی انقلاب اسلامی سومین لحظه تاریخی گذار از نظام پاتریمونیال به نظام دموکراتیک شکل گرفت. این فرصت ذی قیمتی بود که با فروپاشی ساختار پیشین پدید آمد که می توانستیم بر مبنای آن به تاسیس آزادی، دموکراسی و جامعه مدنی بپردازیم. اما به دلیل هیجانات اولیه انقلاب و شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، این فرصت به تاخیر انداخته شد.
آنچه از بررسی نحوه ظهور مردم سالاری در ایران به دست می آید این است که سازمان مذهبی عمده ترین ارکان برای رهبری و جلب مشارکت در سرنوشت سیاسی خویش بوده است . آیت ا… فضل ا…نوری و علامه نائینی به عنوان رهبران مذهبی مشروطیت نقش بسیار موثری در سیر صعودی جنبش مشروطیت با حمایت های خود داشته اند. نقش موثر آیت ا… کاشانی در هدایت نهضت ملی شدن نفت و همراهی او با دکتر محمد مصدق را در این نهضت را نمی توان نادیده گرفت » و رهبری مذهبی امام خمینی (ره) و روحانیت در انقلاب اسلامی بر هیچ کس پوشیده نیست. البته استقرار دموکراسی و آزادی در جامعه ای که قرن ها در زیر یوغ استبداد زندگی کرده و با زندگی در شرایط استبدادی خو گرفته و هم اکنون نیز در آن نیروهای شیفته استبداد از امکانات فراوان برخوردارند با مانع ها و مشکلات فراوان روبروست.
بعید نیست، حتی مشتاقان دموکراسی در ایران نیز به ویروس استبداد آلوده باشند. هرچند تاریخ ایران این خودمحوری و خودکاملی در برخی مسوولین بوده است. به هر حال هر جامعه ای برای ایجاد فضای دموکراتیک، قانونمند و مردمی نیازمند پویایی در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است و این امر زمانی حاصل می شود که در جامعه، فرهنگ سیاسی مشارکتی، نهادهای مشارکت قانونی متعدد، تساهل و مدارای سیاسی و بالاخره امکان مشارکت آزادمنشانه کلیه افراد جامعه در امورات سیاسی و اجتماعی وجود داشته باشد. مشارکت سیاسی به مثابه یکی از عناصر اصلی دموکراسی مستلزم برابری حقوقی تمام شهروندان و وجود آزادی های سیاسی و اجتماعی است.
گفتمان دموکراسی در ایران سه ظهور اصلی داشته است. اولا در مقابل پاتریمونیالیسم قاجار در قالب جنبش انقلابی مشروطه ظهور یافت، ثانیا در مقابل مدرنیسم مطلقه پهلوی در قالب نهضت ملی و انقلاب اسلامی ظهور پیدا کرد، ثالثا در مقابل هژمونی سنت گرایی ایدئولوژیک پس از انقلاب اسلامی بویژه پس از 1368 در قالب نهضت جامعه مدنی تجسم یافت.
امروز اما جریان نهضت جامعه مدنی که در دوم خرداد آغاز شده بود دچار سکون و انفعال گردید و دوره گذار به مردمسالاری نیز با مشکل مواجه گردید و تنها عاملی که مردمسالاری را نهادینه می کند تعلیم و آموزش آن به لایه های اجتماعی بویژه توده مردم است. اصول دموکراسی را باید آموخت تا فرآیند گذار به دموکراسی با مشکل مواجه نشود و روزی برسد که شاهد استقرار مردمسالاری در جامعه باشیم .