توسعه برنامه هستهای ایران در چهار سال گذشته، مهمترین دلیل کسانی است که برجام را غیرقابل احیا قلمداد میکنند. آنها بر آناند که با توجه به پیشرفتهای هستهای ایران، مهمترین دستاورد آمریکا، یعنی شکلگیری یک دوره یکساله گریز هستهای، دیگر قابل تکرار نخواهد بود و سازوکار مربوطه در برجام تنها میتواند یک گریز هستهای حدودا سهماهه را ممکن کند. آنها مدعیاند که بهاینترتیب، دیگر برای #غرب ممکن نیست با رفع #تحریم های ایران به نحو مندرج در #برجام 94 مجددا موافقت کنند. در کنار این مشکل اصلی، به موانع دیگری نیز اشاره میشود: یکی از این موانع دشوارترشدن تأمین #منافع #اقتصادی برای ایران و تضمین تداوم برجام حتی در صورت احیای آن است.
در چنین شرایطی تأکید #دولت #بایدن بر اینکه «برجام در دستور کار نیست؛ اما مشکل تنها از طرق دیپلماتیک حلشدنی است»، موجب شده تا سیاست آمریکا «نه برجام، نه بحران» با هدف خارجکردن مسئله از فهرست مشغلههای متعدد بایدن خوانده شود. همزمان، از «توافق موقت» یا «کم در برابر کم» نیز سخن گفته میشود که ایران تاکنون با آن موافقت نکرده است؛ اما روشن است که اگر «نه برجام» عملی باشد، تضمینی برای «نه بحران» وجود ندارد و مشکل با توجه به افزایش سطح غنیسازی در ایران و وجود خطوط تماس بین دو طرف در سوریه و عراق و ماجراجوییهای اسرائیل میتواند از کنترل خارج شود. اجتناب از بحران را شاید بتوان دلیل مخالفت آمریکا با صدور قطعنامهای علیه ایران در جلسه آژانس در مارس گذشته دانست.
اقدام سه کشور اروپایی به تماس با 10 عضو غیردائمی شورای امنیت درباره توسل به «مکانیسم ماشه» که از عهده آمریکا خارج است نیز میتواند مکمل سیاست «نه برجام، نه بحران» باشد. اصرار اسرائیل به ایجاد «یک تهدید معتبر» نظامی و دو رزمایش مشترک نظامی آمریکا و اسرائیل در نوامبر و ژانویه گذشته نیز در این زمینه دانسته شده است. با این حال برخی معتقدند که سیاست غرب مبنی بر اجتناب از بحران در رابطه با ایران میتواند خیال ایران را از عواقب افزایش سطح غنیسازی راحت کند و برعکس موجب بروز بحران شود. برای اجتناب از این امر صحبت از اعمال شدیدتر تحریمها از طرف آمریکا و ایجاد یک اجماع بینالمللی برای ادامه سیاست «نه برجام، نه بحران» که حتی چین نیز با توجه به منافعش در خلیج فارس بتواند همراه آن باشد، است. /دیپلماسی ایرانی