انواع پوزسیون و اپوزسیون هر نظام
گروهی هم در جوامع هستند در عین موافقت با نظام فعلی بر اساس پیش بینی که از آینده نظام فعلی دارند برای حفظ منافع و کسب منافع بیشتر به گروه مخالفان می پیوند این گروه آفتابگردانی بوده و با احتمال تغییر شرایط قطعا تغییر موضع نیز می دهند
هر نظام و سیستم سیاسی، اجتماعی در هر جای این جهان بوسیله ترکیبی از افراد و گروههای مختلف همفکر و یا هم پیمان بنیان گذاری می شود و در مسیر و یا بعد بنیانگذاری شاهد چیره گی مطلق و یا نسبی افراد و گروههائی بر افراد و گروههای دیگر خواهیم بود و این امر بنا به دلایل مختلف مثل برتری در افکار، #قدرت_رهبری یا توان سازماندهی هواخواهان طبیعی است اما در ادامه یا با عدم درک و قبول واقعیت های میدان و یا تغییر رویه و بد عهدی حاکمان جدید وجود و بروز نارضایتی و تغییر در ترکیب میدان در دسته مخالفان و موافقان نظام را شاهد می گردیم لذا جهت کنکاش در چگونگی این مسائل به ترکیب بنیانگذاران نظام ها و سپس به تحلیل دسته موافقان و مخالفان نظری بیندازیم
1- ترکیب بنیانگذاران نظام ؛ در هر حرکتی برای تغییر در نظام حاکم و ایجاد نظام جدید معمولا طیفی ترکیبی از جریانات مختلف به چشم می خورد که هر کدام به دلیلی با هدف براندازی نظام حاکم با همدیگر همکاری و مشارکت دارند لیکن شاید این ترکیبهای طیفی اصلا نکته مشترکی جز مخالفت با وضع موجود نداشته باشند و یا نکات مشترکشان با ذهنیت و تعابیر متفاوت بوده باشد مثلا در نظر بگیرید چه نکته مشترکی در مبانی فکری و ایدئولوژی بین #کمونیست ها و قشر مذهبی در شعائر و عبارات مشترکشان مثل آزادی و عدالت می توان تصور کرد
– گروه مخالف فاقد ایده و ناامید از نظام فعلی؛ برخی دلیل ایدئولوژیک و یا برنامه خاص متفاوت برای مخالفت ندارند بلکه درست یا غلط بدلیل احساس تضییع حقوق و یا احساس ظلم و یا تنفر از وضع موجود جزو مخالفت میشوند .
– گروه مخالف صاحب ایده و مانیفست ناامید از نظام فعلی؛ گروههای دارای مانیفست و برنامه نیز به علت تفاوت در #جهانبینی و ایده آلهای متفاوت زندگی دست به مخالفت می زنند در اصل وجود دو یا چند گروه خود دلیلی برای تفاوت در مانیفست برنامه ها و شعائر است که البته گاهی عامدانه بعنوان ترفند حضور در صحنه و یا صدمه به رقیب و گاهی سهوی از روی تفاوت برداشت ها گذر می شود و این سرمنشاء خیلی مسائل جدی بعدی می گردد که در هر بخش و عمقی قابل مشاهده است
– گروه طالب منافع که آینده ای برای خود در نظام فعلی نمی بینند؛ گروهی هم در جوامع هستند در عین موافقت با نظام فعلی بر اساس پیش بینی که از آینده نظام فعلی دارند برای حفظ منافع و کسب منافع بیشتر به گروه مخالفان می پیوند این گروه آفتابگردانی بوده و با احتمال تغییر شرایط قطعا تغییر موضع نیز می دهند
2- ترکیب بعد استقرار نظام ؛ بعد اسقاط نظام قبلی و استقرار نظام جدید معمولا ترکیب در بنیانگذاران حاکم بشدت دچار دگرگونی می شود دسته بندی و ائتلاف های جدیدی صورت می گیرد گاهی هم پیمانان دیروز مخالفان خونی امروز می شوند این تغییرات به شکل گیری جبهه های جدیدی در مخالفت و یا موافقت منجر می شود طبق نظریه هگلی سیستم جدید بعنوان یک تز جدید قطعا آنتی تز نوین دیگری را در درون خود پرورش و تولید کرده و بسته به نوع درک یا رفتار و استراتژی های صاحبان تز در پروسه زمانی سنتز خود را ایجاد می کند
این امر از مبحث مدیریتی منحنی عمر و کارکرد سیستم باز و بسته نیز قابل تحلیل می باشد هر چند اغلب مورد باور صاحبان قدرت نباشد تسری منحنی عمر محصول در ساختارهای حاکمیتی و قدرت نیز کاملا طبیعی است البته اگر درک صحیحی از نوع و چگونگی کارکرد سیستم داشته باشند می توانند با اتخاذ استراتژیهای مناسب نسبت به وضع عمومی و مرحله عمر تا حد زیادی در پیری زودرس و مرگ سیستم موثر باشند و در حالت عکس با عدم اتخاذ استراتژی و یا اتخاذ استراتژی های نا مناسب در پیری و اتمام عمر سیستم ها تسریع خواهد شد
سوال قابل تامل و نکته پند آموزی در آن می تواند باشد ” چرا در انگلستان هیچوقت انقلاب یا کودتا نشده است ؟ و یا چرا عمر امپراطوری عثمانی 700 سال و عمر شوروی 70 سال طول می کشد ؟ “
2-1 گروه موافقان (POSITION):
“پوزسیون“ عموما گروه صاحبان قدرت در صحنه #سیاسی جامعه و یا منتفعان می باشند هر #پوزسیون ترکیبی از گروههای موافق را همراه دارد و شاید گروه موافق با هر ترکیبی برای سیستم مایه قدرت و فرصت فرض شود و مورد مباهات واقع گردد در حالیکه در تجزیه تحلیل این ترکیب برخی موافقان را نه بعنوان یک فرصت، بلکه بعنوان تهدید حتی بدتر از مخالفان باید قلمداد کرد چرا که موافق احمق و یا موافق مذور و یا نقابدارکارهائی درجهت انحطاط سیستم قدرت و حاکمیت می توانند بکنند که هیچ دشمن نتواند چند مورد از گروه موافقان ؛
1- موافق منصب طلب ؛ این قشر موافقند چون صاحب نظامند چون خود نظامند. کاری به شکل محتوی و چگونگی عملکرد نظام ندارند نظام تبلور اراده و عملکرد و خود آنهاست، بودنشان در قدرت برای دفاع از نظام کافی است و لذا معمولا نه تنها منتقد نظام نمی شوند بلکه برخی انتقاد ها و گاها هیچ انتقادی را برنمی تابند هر چند هدف، شکل و نوع طلب و تمنی از منصب می تواند متفاوت باشد می تواند منصب برای شهوت قدرت، پول و ثروت و یا سرکوب افکار و افراد خاص و . . . مورد طلب گردد اما در هر صورت برای هدف شخصی است و برای صلاح و فلاح و توسعه عموم جامعه نمی تواند قلمداد گردد
2- موافق همفکر ؛ اینها موافق نظام بدلیل فلسفه بنیادی و زیربنای وجودی تشکیل اش هستند لذا تا حد احساس خدمت و اطمینان از مسیر خالصانه در خدمت سیستم هستند، در صورت حس لزوم حتی کنار می ایستند در صورت حس ضرورت به صحنه می آیند اما در صورت ناامیدی از اصلاح بعلت تناقض با باور و اصول از نظام می گذرند و لذا حتی شاید به مخالفت با نظام برخیزند برایشان نظام و منصب اصل نیست اصل اطمینان از انطباق مسیر، هدف با مانیفست اولیه و یا اصلاحی مد نظرشان است
3- موافق آفتابگردانی ؛ که برایشان هیچ چیز جز بودنشان مهم نیست در هر صحنه ای، مسئولیتی، حضور دارند نه تنها موافق مطلق تمام نظرات درست و غلط، ممکن و ناممکن بالادستان هستند بلکه بلوهای بزرگتری را معمولا تکرار می کنند و براحتی از شاخه ای به شاخه ای حتی نامتجانس می پرند البته این خود نشان می دهد حتی در موردی هم حرف برای گفتن، برنامه ای برای عمل و کاری برای ارائه ندارند قانون انرژی در مورد اینها کاملا صدق می کند چنین مسئولان در اغلب نظام ها از بین نمی رود بلکه از مسئولیتی به مسئولیتی دیگر منصوب می گردد گوئی در جامعه قحط الرجال است
4- موافقان غوغا سالار ؛ این قشر معمولا بازیگر صف اول صحنه های اجتماعی و کف خیابان هستند اینها حتی رل آفتابگردانی را هم بلد نیستند سینه چاکان بی حساب و بی منطق و بی حد کف صحنه ها هستند البته راه طرح و ارتقاء خویش را نیز در تخریب دیگران می بینند هر چند در عمل کارهای اینها موجب تخریب همان نظامی است که برایشان فریاد می کشند این گروه اغلب بعد استفاده ابزاری توسط نظامها درصورت ثبات رویه شان بعد اتمام تاریخ مصرفشان حذف میشوند
5- #خادمان امین ؛ برخی از موافقانی هستند که ضمن علاقه و موافق بودن، نسبت به نظام امین هم هستند بعبارتی دیگر محاسن و معایب را کامل می بینند چون قلبا سیستم را دوست دارند و برایشان اولویت سیستم هست نه خودشان و یا منافع شان، بنابر این به همان میزان به محاسن توجه داشته و به تقویت آنها می پردازند که به معایب پرداخته و در رفع آن میکوشند اینها از هیچ موردی نمی گذرند به هر مورد مرتبطی حساس بوده و توجه دارند فرصتها و پتانسیل ها را دیده و برای بکارگیری در خدمت سیستم و نظام تلاش می کنند و تهدیدات و کمبودها را بدقت پیدا کرده و برای رفع آنها همت می کنند اینها معمولا توسط نظام و سیستم نادیده گرفته می شوند چون نه سیاست بازند نه بله قربان گو، با دقتشان نیز خارج از حوصله سیاستمداران صاحب مسند و قدرتند.
6- موافق ذاتا مخالف ؛ که بدلیل ترس از سیستم حاکمیت و یا با نیت ایجاد فرسایش و انحراف در ساختار حاکمیت ظاهرا و با تغییر رنگ با سیستم همراه می شوند اما در اصل نه تنها موافق نیستند بلکه مخالفند
2-2 گروه مخالفان: (OPPOSITION)
“اپوزسیون“ در معنی عام به گروههائی اطلاق می شود که بدنبال براندازی سیستم موجود می باشند اما در مفهوم واقعی اپوزسیون در نظامهای دموکراتیک نه بدنبال براندازی اصل نظام بلکه بدنبال #براندازی گروه حاکم بر ارکان نظام از طریق تنظیم و معرفی برنامه های جایگزین به مردم و ترغیب و کسب رای اکثریت و کسب قدرت و مسند از راه دموکراتیک می باشد در حالیکه در نظامهای غیر دموکراتیک تشکل های مختلف در کنار هم جمع شده و بدنبال براندازی و تغییر اصل و کل نظام می باشند و با این تقسیم بندی اپوزسیون در نظامهای دموکراتیک نه تنها یک تهدید نبوده یک فرصت و وسیله برای تشخیص تهدید اصلاح و بازسازی نارسائی ها و تعویق و تطویل در طی مراحل منحنی عمر توسط سیستم است انواع گروههای مخالف می تواند موارد ذیل باشد ؛
– مخالفان معاند ؛ مخالفانی هستند که بدلایل مختلف مثل سقوط از قدرت توسط نظام فعلی و یا تناقض منافع یا به هر دلیل دیگری کلا با ماهیت وجودی نظام مخالف بوده و یا بعدا با ناامیدی مطلق به صورت مخالف اصل وجود نظام با هرشکل و نتیجه تبدیل شده اند این گروه فارغ از شرایط و روش و نتیجه عملکرد نظام بطور کلی بدنبال اسقاط و براندازی صرف میباشد اغلب مخالفت اینها از شکل منطقی و عقلانی خارج شده و به شکل عناد در می آید
– مخالفان با قاعده ؛ مخالفت این گروه بدلیل تفاوت بینش با ارزشها ، روشها و یا عملکرد و نتایج نظام بوده و در نتیجه طیف حرکتی این گروه از براندازی تا همکاری قابل تغییر است اینها در شرایط ایجاد امیدواری تا مرز کمک به اصلاح و همکاری پیش می روند
– مخالفان ناامید ؛ این گروه بدلیل عدم اطلاع و تصور غلط و یا ناقص از بینش ، روش و یا عملکرد و یا حتی در شروع با رویکرد موافق اما بدلیل ناامیدی مطلق رو به مخالفت می نهند در تعامل با این گروه نیز بوسیله تبیین و یا اصلاح عملکرد می توان نوع رویکرد شان را تغییر و حتی آنها را به گروه موافقان الحاق کرد
– مخالفان تعارض المنافع ؛ این گروه مخالفتشان نه بدلیل بینش و روش و نتیجه بلکه بدلیل تعارض منافعی است که بوسیله روش و نتیجه عملکرد نظام با این گروه ایجاد می شود این گروه می تواند داخلی و خارجی بوده باشد بدیهی است در صورت امکان تعامل و معامله مخالفت اینها حذف و یا ممکن است رو به کاهش بگذارد
آنچه مرا به تدوین و تشریح این مطلب وا داشت این بود که در جامعه ما متاسفانه در یک کاسه وجود همه موافقان را مغتنم و یا وجود همه مخالفان را یک تهدید قلمداد می کنند در حالیکه نه تنها وجود برخی موافقان مضرتر از مخالفان می باشد بلکه وجود برخی مخالفان برای اصلاح و ابقاء نظام و سیستم حتی ضروری است چرا که در صورت وجود مکانیزم مناسب و تعامل صحیح و عقلانی با آنها می تواند بعنوان سیستم بازخورد برای نظام عمل کرده و موجب دوام و بقاء بیشتر سیستم و نظام گردد و با حذف چنین مخالفانی و حذف آلارم به موقع، سیستم میتواند دچار انحطاط و انفجار و سقوط گردد
نقد مستدل مطلب توسط همراهان موجب اصلاح و تکمیل مطلب و مایه خوشحالی و دلگرمی ماست