انتقاد از تمسخر زنان با اشاره به گاف اخیر قالیباف!
با توجه به برخی از رفتارهای خشونتآمیزی که برای زنان رخ داده مثل رفتارهای خشونتآمیز با زنی آبادانی یا زن سرپرست خانوار بندرعباسی، وضعیت امروز زنان در جامعه را چطور میبینید، زنان ایرانی چقدر توانمند شدند و جامعه تا چه میزان از آنها حمایت میکند؟
اتفاقاتی که در چند وقت اخیر برای این خانمها -که بیشترشان سرپرست خانوار هم بودند- رخ داد بحث توانمندسازی زنان و بهویژه حمایتهای اجتماعی را بیشتر برجسته میکند. اتفاقاً موضوع حمایتهای اجتماعی، مقولهای است که به تنهایی زنان سرپرست خانوار را دربرنمیگیرد، بلکه شامل همه زنان میشود.
ضرورت توانمندسازی زنان از نوجوانی
آنچه که به نظر من میآید چه در دورهای که نماینده مجلس بودم و چه در زمانی که بهعنوان یک معلم و استاد دانشگاه کار کردم، این است که باید بحث توانمندسازی را از دوران نونهالی و نوجوانی در بین دختران شروع کنیم؛ چراکه اگر مطرح میشود که زنان اعتمادبهنفس لازم را ندارند به دلیل این است که از همان کودکی با آنها کار نشده است.
باید ساختارهای اجتماعی یک زن را برای حضور در اجتماع توانمند کند
اولین نکته در بحث حمایت اجتماعی از زنان توجه به خانواده است. همیشه خانواده، کوچکترین اجتماعی است که در مورد آن بحث میشود و پس از آن به تدریج فرد وارد محیطهای بزرگتری چون مدرسه، دانشگاه و محیط کار میشود؛ بنابراین زمانی که صحبت از حمایتهای اجتماعی میکنیم به معنای این است که گروههایی که زنان با آن در ارتباط هستند، باید بتوانند در مواقعی که زنان نیاز به حمایت دارند از آنها حمایت کنند.
همچنین ساختارها و ارتباطات اجتماعی در جامعه به گونهای باشد زمانی که یک خانم وارد اجتماعی بزرگتر شود از شاخصهایی برخوردار باشد تا بتواند در اجتماع توانمند شده و گلیم خود را از آب بیرون بکشد. درنتیجه با تهدیدهای به وجود آمده کنار نکشد.
در جامعه صحبتهای گوناگونی در مواجهه با زنان صورت میگیرد مثل صحبتهایی که امام جمعه بیرجند و اصفهان در مورد زنان کرده بودند و صحبتهای اخیر آیتالله خاتمی در مورد انتخابات و بیان این که «قانون اساسی تصریح دارد که کاندیداهای ریاست جمهوری از رجال باشند و مفهوم رجال هم روشن است» آیا این دسته از اظهارنظرها میتواند تأثیری منفی بر قشر زنان و به طور کلی جامعه داشته باشد؟ یا اینکه زنان را قدرتمندتر کرده و احساس درونیشان را برای فعالیت اجتماعی بیشتر در جامعه شکوفا میکند؟
این مباحث بیشتر سیاسی هستند تا اجتماعی. مقوله ما واقعاً اجتماعی است. اگرچه که پدیدههای مختلف رابطه تنگاتنگی با هم دارند؛ بنابراین نمیتوان در سطح کلان بحثهای سیاسی را از بحثهای اجتماعی جدا کرد، اما باید توجه داشت که توانمندی زنان و مبحث آن عمقیتر و وابسته به مؤلفههای فرهنگی جامعه است.
سیاستهای کلان برای انزوای زنان موفقیتآمیز نبوده است
هر چند که سیاستهای کلان هم در حمایت اجتماعی از زنان تأثیرگذار بوده است، اما به نظر میرسد آنچه که تاکنون در سیاستهای کلان برای انزوای زنان و تحمیل برخی از عقاید به آنها شده، موفق نبوده است. نه تنها موفق نبوده، بلکه کنشگری زنان را به سمت موارد خاصی سوق داده که اتفاقاً روی آن حساسیت وجود دارد.
زنان برای برونرفت از فضای تنگی که عدهای میخواستند در جامعه برایشان ایجاد کنند، تلاش کردند تا در شرایطی که قدرت رشد و شکوفایی داشتند با اتکا به خود و حمایت خانوادهشان حضور پیدا کنند و توانایی خود را نشان دهند. میبینیم که در ورودی دانشگاهها زنان چقدر موفق هستند، با اینکه تبعیضها حتی در ورود به دانشگاهها برای دختران وجود دارد، باز هم آنها توانستند خود را نشان دهند.
تلاش دولت برای حضور زنان در حوزههای مدیریتی
من به تجربه در دورانی که نماینده مجلس بودم میدیدم که ورود به مشاغل دولتی برای زنان دشوارتر است، -بگذریم از مصوبهای که دولت ارائه کرده بود- درواقع اگرچه که به دولت آقای روحانی انتقاداتی وارد میشود، اما در حوزه ورود زنان به مشاغل دولتی عملکرد بدی نداشته است. در این دولت تلاش کردند تا زنان را در حوزههای مدیریتی استخدام کرده و به کار بگیرند، اما با این حال از آنجا که فضا برای حضور زنان محدود بوده آنها بیشتر خود را در حوزههای خصوصی و در فضای کارآفرینی و اقتصادی که وابسته به دولت نیست، توانمند نشان دادهاند.
زنان محدودیتهای سیاسی را به فرصت تبدیل کردند
کارآفرینی و ایجاد تعاونیهای گوناگون توسط زنان، نشانگر این است که فضای تنگ سیاسی اگرچه زنان را تا حد زیادی عقب نگاه داشته، اما بودند زنانی که این محدودیت را به فرصت تبدیل کردند و اتفاقاً این زنان انگیزهای برای جوانان شدند.مجلس دهم در حوزه قانونگذاری، توانمندسازی زنان سرپرست خانوار را در برنامه ششم توسعه در اولولیتهای فرابخشی کل کشور قرار داد؛ بنابراین اقدامات لازم از نظر قانونگذاری صورت گرفته و دولت هم در این زمینه تلاش خود را میکند، اما از آنجا که پدیدههای اجتماعی به صورت یک کل همبسته عمل میکنند نتیجه مطلوب را به دست نیامده است. بحث دیگری که در عدم توانمندی زنان وجود دارد، این است که نداشتن مهارت جوانان در زندگی مشترک، بسیار آسیبزا است.
یعنی نداشتن توانمندی برای مثال در زندگی مشترک، تنها مختص زنان نیست و مردان هم فاقد توانمندیهای لازم در این زمینه هستند؟
بله؛ چون مردان هم آموزشهای لازم را در این زمینه نمیبینند. آنها هم نمیتوانند در زندگی مشترک به درستی مشکلات خود را مرتفع کنند. به نظر میرسد تناقضی بین دختران و پسران امروزی وجود دارد. به هر حال نسل جدید با نسل پیش از خود تفاوت دارد. درست است که در حال حاضر با افزایش طلاق روبهرو هستیم، اما باید توجه داشته باشیم که در میانمدت وضعیت بهبود پیدا میکند. به این معنا که یک مرد باید بداند که همسر او عقاید و افکاری مثل مادرش ندارد مبنی بر اینکه هر چه او بگوید زن موافقت کرده و انجام دهد. بلکه دختر جوان امروز، هویت مستقلی دارد و اگر سر کار میرود انتظار دارد همسرش او را همراهی کند و همچنین از خیانت بیزار است.
تبلیغ صیغه و چند زنی؛ عاملی برای گرایش به خیانت
من بخش زیادی از گرایش افراد به خیانت را ناشی از تبلیغاتی میدانم که متأسفانه در جامعه ما رایج شده است. درواقع رواج بحثهایی چون صیغه، چندزنی و … که به صورت تبلیغات شرعی در داخل ایران مطرح میشود در بروز معضل خیانت بسیار تأثیرگذار است. عدهای معتقدند که برنامههای خارج از ایران باعث افزایش گرایش افراد به خیانت شده؛ نکته اینجاست سالیانه میزان زیادی بودجه صرف صداوسیما میشود پس چرا باید جوانان و زنان ما به جای اینکه برنامههای تولید شده داخل ایران را تماشا کنند سراغ برنامههای دیگری روند که تأثیری سوء داشته باشد. همچنین چرا باید فضای جامعه و همه چیز را به نگاه جنسیتی تبدیل کرد تا چنین وضعیتی منجر به بروز خیانت شود؟
زنان و مردان هیچکدام آموزشهای لازم برای زندگی مشترک را ندیدهاند
درواقع مسئولیتپذیری شاخص بسیار مهمی است برای فعال و توانمند بودن در اجتماع. در جامعه ما زنان و مردان هیچ کدام آموزشهای لازم را حتی برای داشتن یک زندگی مشترک مناسب، ندیدهاند. متأسفانه تأکیداتی که در کارگزاریها و نهادهای فرهنگی کشور میشود در راستای تقویت این دسته از نهادها چون نهاد خانواده و دیگر شاخصها نیست.
بهرحال زنان ایرانی برای اینکه بتوانند توانمندیهای لازم را به دست آورند نیازمند جامعهپذیری هستند به نظر شما چقدر سیستم آموزشوپرورش این شرایط و امکانات را برای زنان فراهم میکند؟ باید چه راهکاری برای آموزشوپرورش چیده شود تا بتواند در این زمینه عملکردی مؤثر داشته باشد؟
متأسفانه و متأسفانه در حال حاضر آموزشوپرورش نه تنها در مسیر درستی که میتواند در توانمندسازی زنان مؤثر باشد گام برنداشته، بلکه الگوهایی بهصورت پنهان یا حتی به صورت آشکار برای زنان ارائه میدهد چون کتابی که در سال دوازدهم برای دانشآموزان دختر تدوین شده تا آنها را از مسیر درست توانمندی خارج کند. درواقع چنین اقداماتی، حالتی تمسخرآمیز را به وجود آورده است؛ زیرا این نهاد، توجهی ندارد که نوجوانان امروز دیگر آموزش و جامعهپذیری لازم را از طریق آموزشوپرورش دریافت نمیکنند، بلکه از طریق خانواده، رسانهها و فضای مجازی جامعهپذیر میشوند.درواقع فضای مجازی، نقش پررنگ و اثرگذاری در این زمینه دارد. نکته مهم دیگر این است که نوجوانان امروزی بسیار آگاهتر از نسل پیش از خود هستند؛ بنابراین راهی که آموزشوپرورش میرود خطا است و منجر به توانمندسازی دختران و زنان ما نمیشود. از سویی دیگر نهادهای فرهنگی ما گمان میکنند اگر زنان توانمند شوند هم اختیار زندگی و خانهشان را از دست مردان میگیرند و هم در سطح کلانتر و قدرت این کار را انجام میدهند؛ به همین دلیل است که برخی به کل با مقوله توانمند شدن زنان مخالف هستند، اگرچه که موضع و دیدگاه خود را ابراز نمیکنند.
اصولگرایان، مخالف مصوبه توانمندی زنان سرپرست خانوار
زمانی که در مجلس شورای اسلامی بودم قانونی مبنی بر توانمندسازی زنان و حمایت از زنان سرپرست خانوار تصویب کرده بودیم و عدهای بهویژه دوستان اصولگرا با این مصوبه مخالفت میکردند. مطرح میکردند که چرا مدام بر توانمندسازی زنان و زنان سرپرست خانوار تأکید میشود و این اقدامات یعنی چه؟ متأسفانه نهادهای فرهنگی کشور، استراتژی خود را بر این چیده که اعتمادبهنفس زنان و دختران را بگیرد و آثار چنین استراتژی را در اجتماع میبینیم.
راهکار برای برونرفت از وضعیت فعلی چیست؟
فعالیت زنان در نهادها و سازمانهای مردمنهاد میتواند بسیار کمککننده باشد. همچنین دختران باید در مدارس، کلاسهایی آموزشی در راستای توانمند شدن داشته باشند حتی پسران نیز باید این آموزش را ببینند. دختران ما واقعا نیاز به آموزشهای جدی در حوزه مهارتیابی دارند نه آموزشهایی که برخی میخواهند به خورد دختران دهند که در زمان بروز مشکل نتواند کمککننده باشد.مسائلی وجود دارد که دختر نوجوان زمانی که وارد وادی بزرگتری میشود آنها را به طور محسوس حس میکند؛ بنابراین برای حل این مسائل، نیاز به آموزش دارد و باید مسائلی برای او مطرح شود؛ چراکه با پنهانکاری هیچ چیز درست نمیشود در غیر این صورت، روزبهروز مسائل سنگینتر، سختتر و تبعات اجتماعی آن بیشتر خواهد شد.
علاوه بر افزایش توانمندی زنان در حوزه اجتماعی در حوزه سیاسی انتخابات را پیش رو داریم. به نظر شما چرا زنانی که در حوزههای سیاسی فعال بوده و عملکرد مثبتی داشتند ناشناخته بوده و دیده نمیشوند؟ به ویژه کسانی که جوانتر هستند. حتی گزینههایی که برای مثال کارگزاران برای ریاستجمهوری معرفی کرده کسانی چون خانم ابتکار و مولاوردی بودند چرا عملکرد دیگر زنان برجسته نمیشود؟
در مجلس دهم اغلب نمایندگان زن جوان و متولد دهه سنی 60 بودند کسانی چون خانم چنارانی، خانم سعیدی مبارکه، حسینی و ….
به نظر شما آنها توانمندی لازم را برای حضور در عرصههای سیاسی داشتهاند؟
اولین چیزی که در مورد زنان مطرح میشود این است که آیا آنها میتوانند یا توانمند هستند؟ پرسش اینجاست چند بار چنین سوالاتی را در مورد مردان میپرسیم؟ درواقع زنان خودشان همدیگر را زیر سؤال میبرند. بارها گفتهام که هشت نفر نماینده زن تهران در مجلس بودند چرا همواره حساسیت روی این هشت زن بود. چرا به عملکرد مردان توجهی نمیشد؟ درحالی که همواره این پرسش مطرح میشد که زنان نماینده تهران چه کاری انجام میدهند و چه عملکردی دارند؟باید بدانیم که گاهی افراد وارد عرصههایی میشوند که ممکن است در آن خطایی هم داشته باشند و نتوانند آنطور که باید بروز و ظهور پیدا کنند. توانمندی و تجارب افراد مثل هم نیست، اما در این مسیر پخته میشوند. برای مثال خانم چنارانی در دوره قبل اقداماتی انجام داده بود که خیلیها به آن انتقاد داشتند، ولی ما که از نزدیک او را میشناختیم همه خیلی دوستش داشتیم. درست است یکسری اقداماتی در خراسان انجام داده بود، اما بخاطر زن بودن، اقداماتش را برجسته میکردند تا او را نیز تحت فشار قرار دهند. درحالی که در مجلس فعلی خیلی پخته، خوب و مسلط عمل میکند. پس باید به زنان فرصت داده شود و تا زمانی که این فرصت برای آنها به وجود نیاید، نمیتوانند توانمندیهای خود را نشان دهند.
چرا کارگزاران فائزه هاشمی را برای انتخابات معرفی نکردند؟
درحال حاضر بسیاری از نمایندگان زن مجلس دهم در پستهایی چون مشاور و معاون وزیر در حال فعالیت هستند و در چارچوب مدیریتی ورود پیدا کردند. پس پرورش دادن نیروهای زن در عرصه سیاسی اهمیت دارد. در حوزه توانمندسازی سیاسی زنان، باید توجه داشت که نیاز به حمایت اجتماعی است و در عرصه سیاسی این حمایت را احزاب باید از آنها داشته باشند. درواقع احزاب هستند که بایستی به زنان پروبال دهند. برای مثال کارگزاران افرادی را برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری معرفی کرده که از مجموع آن افراد تنها دو نفر زن هستند. چرا خانم فائزه هاشمی که زن توانمندی است را معرفی نکردند. درواقع این اقدامات، نشانگر این است که احزاب هم ملاحظاتی را برای خود در نظرمیگیرند.
قالیباف به «آریزونا» میگوید «آرزو اینا»!
درنتیجه زنان نیاز به حمایت احزاب و خانواده خود دارند؛ چراکه زنان را در حوزه سیاسی به شدت آسیبپذیرتر کردهاند. برای مثال زنانی که در عرصه سیاسی حضور دارند برای برخی از آنها پروندههایی تشکیل دادهاند. جالب اینجاست که زنان را به شدت مورد تمسخر قرار میدهند درحالی که کسانی چون آقای قالیباف واژههای اشتباهی چون «آریزونا» را میگوید «آرزو اینا»، اما چند بار مورد تمسخر قرار گرفت؟
وضعیت زنان را در آینده چگونه میبینید؟ فارغ از حمایتهای اجتماعی لازم از آنها و عدم توانمندسازی صحیح آنها توسط آموزشوپرورش.
زمانی که پنج سال پیش را با حال حاضر مقایسه میکنیم، میبینیم که تغییرات زیادی اتفاق افتاده است. لاجرم زنان آهسته و پیوسته کار خود را انجام میدهند. زمانی که نماینده مجلس بودم در مصاحبههایم بارها مطرح کردم که ما زنان باید خودمان را تحمیل کنیم. درواقع آنقدر فشار اجتماعی و سیاسی افزایش مییابد که ناچار میشوند با زنان کنار آیند. بنابراین در آینده، شرایط زنان رو به بهبود خواهد بود؛ چراکه نیاز به این است که زنان وارد مسائل اجتماعی کلانتر شوند. بگذارید زنان برای جامعه کلانتر هم مادری کنند. یک نگاه مادرانه خیلی تأثیرگذار در اداره جامعه خواهد بود. برای همین است که سیاستمدارانی که در کشورهای دیگر مدیریت زنانه داشتهاند در مقابله با کرونا موفق بودهاند.
/بهار