اصلاحطلبان از انتخابات 1400 ناامید شدهاند یا دنبال تصدی دوباره ریاست جمهوری هستند؟!
اصلاحطلبان از انتخابات 1400 ناامید شدهاند یا دنبال تصدی دوباره ریاست جمهوری هستند؟!
حالا پس از چهار دوره انتخاباتی متوالی که در سه دوره آن (سالهای ۹۲، ۹۴ و ۹۶) اصلاح طلبان توانستند رقیب سنتی شان را شکست بدهند، ارکان اصلی این شورا؛ یعنی رئیس و نایب رئیس شورای سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان، از سمت خود استعفا کرده اند تا این جریان سیاسی ظرف مدت کمتر از یکسال باقی مانده به انتخابات ریاست جمهوری ضمن خود پالایی و خود انتقادی راهی برای پیروزی در انتخابات ۱۴۰۰ پیدا کنند.
سرانجام خبر استعفای «محمدرضا عارف» رئیس شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان رسانهای شد؛ خبری که گفته میشود مربوط به اواخر سال گذشته بعد از برگزاری انتخابات است. این موضوع نقش زیادی در راهبرد انتخاباتی جریان اصلاحات برای انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم در سال ۱۴۰۰ هم خواهد داشت و باید منتظر ماند و دید چه کسی سکان ساز و کار انتخاباتی این جریان در فاصله کمتر از یک سال مانده به انتخابات را در دست خواهد گرفت.
به گزارش «تابناک»؛ پیش از عارف، حجت الاسلام «عبدالواحد موسوی لاری» وزیر کشور دولت اصلاحات نیز که در این سالها نائب رئیسی شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان را بر عهده داشت، با انتشار بیانیهای انتقادی، از سمت خود در این شورا استفعا کرده بود؛ موضوعی که گفته میشود رئیس مستعفی شورای سیاستگذاری به شدت از آن گلایهمند است و یکی از دلایل استعفایش هم میتواند همین اقدام موسوی لاری باشد.
وزیر کشور دولت اصلاحات و نایب رئیس شورای انتخاباتی سیاستگذاری اصلاح طلبان، در بخشی از نامه استعفای خود ضمن اشاره تلویحی به شکست اصلاح طلبان در انتخابات مجلس یازدهم، از لزوم بازنگری در ساختارها و سازوکارهای اجماعی اصلاح طلبان به منظور ایفای نقش بهتر و مناسبتر و روزآمد کردن چگونگی حضور اصلاح طلبان در انتخابات ۱۴۰۰ سخن گفته و با استناد به همین موضوع از مسئولیتش کنار رفته بود.
حالا پس از چهار دوره انتخاباتی متوالی که در سه دوره آن (سالهای ۹۲، ۹۴ و ۹۶) اصلاح طلبان توانستند رقیب سنتی شان را شکست بدهند، ارکان اصلی این شورا؛ یعنی رئیس و نایب رئیس شورای سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان، از سمت خود استعفا کرده اند تا این جریان سیاسی ظرف مدت کمتر از یکسال باقی مانده به انتخابات ریاست جمهوری ضمن خود پالایی و خود انتقادی راهی برای پیروزی در انتخابات ۱۴۰۰ پیدا کنند.
البته این اتفاقات میتواند باعث شکل گیری دو مساله و موضوع بشود؛ اول اینکه جریان اصلاحات به ناکارآمدی ساز و کار انتخاباتی خود پس از چند دوره پیروزی متوالی و شکست سنگین اخیر خود پی برده و در صدد اصلاح آن برای حضور موفق در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ است تا بتواند از این طریق تجربههای موفقیت آمیز خود در سال ۹۲ و ۹۶ و حتی ۹۴ را بار دیگر تکرار کند.
دومین موضوع این است که با توجه به عملکرد بر جای مانده از اقدامات دولت یازدهم و دوازدهم و همچنین مجلس دهم و شوراهای اسلامی شهر و روستا که هم اکنون بخش زیادی از آن در اختیار جریان اصلاحات است؛ اصلاح طلبان امیدی به پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم و متقاعد کردن بدنه اجتماعی حامی شان به حضور در انتخابات و رأی به این جریان ندارند و لذا نسبت به اصل و اهمیت وجود ساز و کار انتخاباتی تحت عنوان شورای عالی بی تفاوت شده اند.
تصمیم گیریهای انتخاباتی جریان اصلاحات ظرف هفتهها و ماههای آینده برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ اثبات خواهد کرد که کدام یک از این دو فرضیه در دستور کار اصلاح طلبان خواهد بود و آنها با توجه به گزینههایی که در دسترس دارند، چه اقداماتی خواهند کرد؛ کما اینکه در برخی خبرها آمده بود که حتی ممکن است از همین امروز ساز و کار انتخاباتی جدیدی جایگزین شورای عالی شود.
برخی تحلیلگران سیاسی اصلاح طلبان طی ماههای اخیر و بعد از شکست جدی این جریان در انتخابات مجلس یازدهم در اظهارنظرهای خود تاکید کرده اند، این جریان همانطور که قافیه را در انتخابات اسفند ۹۸ باخت، شانسی برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ ندارد و از هم اکنون میتوان گفت، یک چهره اصولگرا مطابق با تجربیات تاریخی هشت سال سکان داری اصلاح طلبان و هشت سال سکانداری اصولگرایان، عنان قدرت را در دست خواهد گرفت.
برخی دیگر از کنشگران سیاسی اصلاح طلب بر این فرضیه تاکید دارند که باید یک بازسازی و بازتعریف اساسی در بین تصمیم گیران جریان اصلاحات شاهد باشیم و یک پالایش درونی خیلی جدی در این جریان انجام بشود؛ بر همین مبنا بهتر است در این جریان سیاسی مدتی دور از گود سیاست به این موضوع فکر کند و برای آن طرح و برنامه بریزد تا در موعد مقرر با اصلاحات درونی که انجام داده وارد صحنه شود و بتواند بر رقیب فائق آید.